امروز توی وبلاگ دوستم ، وبلاگ رنگین کمان ایران یه مطلب خیلی قشنگ در مورد خلاقیت یک کارگر ساده که خانه اش را به هتل و روستاش رو تبدیل به یه قطب گردشگری کرده ، خوندم و حیفم اومد که بقیه نخونن .برای اینکه رعایت امانت داری بشه یه تیکه کوچیک از مطلب رو میزارم و بعد لینک مطلب توی وبلاگ رنگین کمان ایران . حتمن بخونیدش چون واقعا حیفه که نخونید.
نه سال پیش در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند
به گزارش خبرنگار مهر، کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.....
این هم لینک مطلب . یادتون نره بخونید
http://iranirsa.mihanblog.com/post/2026
به گزارش خبرنگار مهر، کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.....
این هم لینک مطلب . یادتون نره بخونید
http://iranirsa.mihanblog.com/post/2026