۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

سیزده به در

در سيزده‌ به‌در که در تقويم به روز طبيعت نام‌گذاري شده، مردم به مراتع و مناطق سبز و کوهستاني مي‌روند و به باوري نادرست نحسي سيزده خود را به‌در مي‌کنند. اين درحالي است که جشن سيزده نوروز، از مهمترين جشن‌هاي ايران باستان در پاسداشت ستاره باران و زايش دوباره جهان بوده است.

خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ سيزده‌ به‌در که آخرين روز از ايام تعطيلات نوروزي محسوب مي‌شود، نزد ايرانيان جايگاه ويژه‌اي دارد. در اين روز که در تقويم به روز طبيعت نام‌گذاري شده، مردم به مراتع و مناطق سبز و کوهستاني مي‌روند و به باوري نادرست نحسي سيزده خود را به‌در مي‌کنند. اين درحالي است که جشن سيزده نوروز، از مهمترين جشن‌هاي ايران باستان در پاسداشت ستاره باران و زايش دوباره جهان بوده است.
 
عدد سيزده در ميان ايرانيان، عددي نحس است. البته پيشينه اين نحسي به درستي مشخص نيست اما بر اساس آنچه گفته مي‌شود، اين نحسي پس از ورود اعراب مسلمان به ايران وارد تفکر ايرانيان شده است. بر همين اساس سيزده به‌در با ريشه تفکر نحسي براي در کردن اولين سيزده سال برگزار مي‌شود.
 
اين درحالي است که نه تنها عدد سيزده که هيچ‌کدام از ايام روزهاي ماه‌ و سال، نحس نبوده و حتي ايرانيان براي برخي روزهاي سال مراسم و جشن ويژه‌اي داشته‌اند که از جمله آن‌ها سيزده به‌در بوده است.
 
هرچند تاريخ مکتوب موجود درباره سيزده به‌در که بيشتر از دوره قاجار باقي‌مانده از در کردن نحسي سيزده در اين روز خبر مي‌دهد، اما پيشينه اين جشن ملي به ستودن ستاره باران و پاسداشت نعمات خداوندي و همچنين پاسداشت زايش دوباره جهان مربوط مي‌شود.
 
در کتاب‌هاي تاريخي پيش از قاجار اشاره‌اي به وجود چنين مراسمي نشده‌است. "مهرداد بهار" در کتاب "از اسطوره تا تاريخ" اشاره‌اي کوتاه به جشن و پايکوبي مردم در اماکن عمومي دوران صفوي مي‌کند.
 
"عبدالله مستوفي" در کتاب "شرح زندگاني من" چگونگي انجام اين مراسم در دوره قاجار را با جزئيات شرح داده‌است. همچنين "ادوارد ياکوب پولاک"، مورخ و جهانگرد دوره قاجار درباره مراسم سيزده‌ به‌در مي‌نويسد که "سرانجام روز سيزدهم، يعني آخرين روز عيد فرا مي‌رسد. مطابق با يک رسم کهن گويا تمام خانه‌ها در چنين روزي معروض خطر ويراني هستند. به همين دليل همه از دروازه شهر خارج مي‌شوند و به باغ‌ها روي مي‌آورند."
 
در ادبيات کهن ايران زمين، اعداد و ارقام داراي مفاهيم خاصي بوده‌اند که اين مفاهيم هنوز در ميان سنت‌هاي به جاي مانده از آن زمان به چشم مي‌خورند. اعداد سه، هفت و سيزده و بسياري اعداد ديگر در ايران باستان مفاهيمي پيچيده از تأثيرات نجومي و پديده‌هاي جاري در قرن‌ها و دوره‌ها به دنبال داشته‌اند. تأثير اين اعداد بر روي سنت‌هاي کهن ايران به حدي بوده که جلوه بروني آن در هفت سين، هفت خوان رستم، هفت شهر عشق، هفت اورنگ و سيزده به‌در به طور روشن نمايان است.
 
سيزده به در يکي از سنت هاي رايج ايراني بوده که از قدمتي بسيار برخوردار است. اين سنت با فراگيري خود در کل پيکره اجتماعي ايران يک اسطوره معنايي در سطح وسيع اجتماعي به وجود آورده است.
 
در اساطير ايران، عمر جهان هستي دوازده هزار سال آمده است و پس از اين دوره جهان بسته مي‌شود و انسانهايي که وظيفه آن‌ها در جهان هستي، جنگ عليه اهريمن است با سپري شدن اين دوازده هزار سال و ظهور "سوشيانس"، ناجي موعود، سرانجام به پيروزي و ظفر مي‌رسند و در هزاره سيزدهم تحت راهنمايي "سوشيانس" در بهشت به زندگي خود ادامه مي‌دهند.
 
در تقويم ايراني، نخستين دوازده روز سال، "جشن زايش انسان‌ها"، تمثيلي از دوازده هزار سال زندگي و نبرد با اهريمن بوده و روز سيزدهم تمثيلي از هزاره سيزدهم و آغاز رهايش از جهان مادي است. به همين دليل روز سيزدهم که در واقع نمادي از زندگي انسان در پرديس است، متعلق به ستاره باران انگاشته مي شد. از سوي ديگر سيزدهم هر ماه نيز روز ستاره باران يا تير روز است که چون سيزده به‌در اولين روز از ستاره باران محسوب مي‌شود جشني براي آن برگزار مي‌شده است. زيرا نزول باران بهاري باعث سرسبزي و طراوت زمين شده و نمايه‌اي از بهشت را به وجود مي‌آورد. اين اعتقاد در ايران باستان موجب مي‌شد، سيزدهم نوروز، روز ويژه طلب باران بهاري براي کشتزارهاي نوميد، انگاشته شود.
 
رسوم اين روز در ايران باستان متنوع است. در اين روز، از دير باز مردم ايران به دشت و صحرا مي‌روند تا با شکست ديو خشکسالي، گوسفندي براي فرشته باران قرباني و بريان کنند تا اين فرشته کشت‌هاي نوميد را از باران سيراب کند. و يا رسم بوده است که سبزه سفره هفت سين را به نخستين رودي که از روستا يا شهر مي‌گذشت بسپارند تا با پيوستن به مزارع و کشتزارها به آنها رونق و برکت بخشد. حتي گفته مي‌شود که سبزه‌ها را به دريا مي‌سپردند تا به انتهاي اقيانوس، جايي که ستاره باران از‌ آن‌جا بالا مي‌آيد برده شود و به شکل از اين ستاره پربرکت تشکر و قدرداني شود.
 
در تهران قديم در روز سيزده به‌در، مردم نسبت به طبخ و مصرف دمي يا دمپختک باقالا که غذاي اصلي محسوب مي‌شد و سپس بلغور يا آش رشته اقدام مي‌کردند. حبوبات و سبزيجات آش و بلغور در خانه پخته مي‌شد و تنها در دشت و باغ، آب و رشته آن افزوده مي‌شد. اما مرسوم بود که از قابلمه بزرگ آش رشته، حتي شده به اندازه يک پيش دستي يا نعلبکي به اطرافيان بخشيده مي‌شد. زيرا معتقد بودند که ممکن است در آن ميان، پسري نا بالغ، زني حامله يا طفلي باشد که هوس کرده باشد. خوردن کاهو سکنجبين و چاقاله بادام از رسومات عصر سيزده به‌در است.
 
سيزده به‌در از جمله رسوم زيباي ايرانيان است که امروز با چاشني خرافه همراه شده است. اگر اين باور به درستي در ميان مردم گفته شود، و خرافه آن را بردارند، جشني زيبا و خاطره‌اي به ياد‌ ماندني خواهد بود. سيزده به‌در هميشه روز پاسداشت انسان از طبيعت و باران بوده و هست. 

هیچ نظری موجود نیست:

با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید