اميد کردستاني مرد شماره دو گوگل
گوگل انگار نقطه عطفي در زندگي اميد بود. تا بهار 1999، گوگليها 11 نفر شده بودند و داشتند براي مدير فروش و توسعه شرکتشان دنبال آدم ميگشتند. اميد سال چهارم حضورش در نت اسکيپ را ميگذراند که از اين مصاحبه شغلي با خبر شد و به اميد يک دنياي جديدتر، از نت اسکيپ بر سر ميز مصاحبه گوگل آمد
اگر به شما که براي براورده کردن بسياري از نيازهاي روزانه خود در فضاي وب، دست به دامن موتور جستجوي گوگل مي شويد بگويند که نفر دوم اين شرکت قدرتمند، يک ايراني است چه واکنشي نشان مي دهيد.؟
زهرا صالحيزاده در ابتداي اين گزارش نوشته است: وقتي شرکت گوگل تصميم گرفت آدرس طولاني@googlemail را به آدرس کوتاه @gmail تغيير دهد، از کاربران انگليسي خواست تا آنها هم آدرس پست الکترونيکي خودشان را تغيير دهند و بعد از اين اتفاق اعلام کرد به خاطر اينکه gmail 50 درصد از googlemail کوتاهتر است، در انگليس روزانه 60 ميليون بار کمتر به کيبورد ضربه خواهد خورد؛ اين مثال به اندازه کافي نقش گوگل را در زندگي کاربران اينترنتي نشان ميدهد.
حالا با اين توصيف حتما دستتان آمده است که درحالحاضر محبوبترين و تاثيرگذارترين محصولاتي که کاربران امروز اينترنت از آن استفاده ميکنند محصولات شرکت گوگل است. معروفترين و محبوبترين بخش گوگل در تمام دنيا، موتور جستوجوي آن است و با وجودي که موتورهاي جستوجوي ديگري نظير موتور ياهو، بينگ و. .. وجود دارد، به خاطر سرعت بالاتر و جستوجوي کاملتر، بيشتر کاربران به گوگل تمايل دارند. اعداد و رقمهاي نتايج جستوجوي گوگل آنقدر عجيبوغريب و نجومي هستند که هيچ موتور جستوجوي ديگري نتواند با آن رقابت کند.
در کمتر يکدوم ثانيه، يعني چيزي نزديک به يک چشم به هم زدن ميتواند 3/1 ميليارد صفحه را براي شما جستوجو کند و نتايج مورد نظر شما را نمايش دهد. در گوگل، روزانه 100 ميليون بار جستوجو انجام ميشود. اما درآمد اين شرکت با اين حجم خدمات که بيشتر آنها رايگان است از چه طريقي تامين ميشود؟ گوگليها ميگويند 99 درصد درآمد شرکتشان در سالهاي اخير، از طريق تبليغات بوده است. اما چطور گوگل يکشبه به درآمدزايي رسيد؟ مدير بخش تبليغات گوگل کيست؟ شايد اسمش را شنيده باشيد. او يک مهندس ايرانيتبار است؛ اميد کردستاني.
بخش هايي از اين گزارش در ادامه مي آيد. متن کامل آن را در «ديجيتال» بخوانيد. اين ويژه نامه گروه مجلات همشهري به مخاطبان خود کمک مي کند تا در هر شماره، بيش از 400 محصول ديجيتال را بشناسند و با ويژگي هاي آنها اشنا شوند، از موبايل تا دوربين عکاسي و پخش کننده هاي موسيقي و لپ تاپ.
نقطه عطف
گوگل انگار نقطه عطفي در زندگي اميد بود. تا بهار 1999، گوگليها 11 نفر شده بودند و داشتند براي مدير فروش و توسعه شرکتشان دنبال آدم ميگشتند. اميد سال چهارم حضورش در نت اسکيپ را ميگذراند که از اين مصاحبه شغلي با خبر شد و به اميد يک دنياي جديدتر، از نت اسکيپ بر سر ميز مصاحبه گوگل آمد. ميز مصاحبه، يک ميز پينگپنگ در يک اتاق کنفرانس بود که سرگئي برين در يک طرف آن نشسته بود و تند تند سؤال ميپرسيد و اميد راحت و روان پاسخ ميداد؛ اميد در مورد آن روزها ميگويد: «دنبال چيز بزرگي نبودم، من فقط عاشق خلق کردن بودم و حتي خلق چيزهاي کوچک هم راضي و خوشحالم ميکرد ولي آنها به چشم يک پديد آورنده تکنولوژي به من نگاه ميکردند به خاطر همين هم خيلي تحويلم ميگرفتند.»
مدتي از سؤال و جوابها که گذشت، سرگئي اعتراف کرد که در انجام مصاحبه با يک آدم همهفنحريف، ناتوان است و تمامي پرسنل 11 نفرهاش را که همگي مهندس بودند بر سر ميز آورد و خواست که آنها هم هر سؤالي که به ذهنشان ميرسد بپرسند. مصاحبه تا پنج ساعت طول کشيد و کمکم به صحبتهاي دوستانه رسيد آنقدر که در پايان اميد، همگي را به صرف شام در رستوراني برد و در آنجا به استخدام گوگل درآمد؛ «به نظرم رسيد سرگئي و لري اعتمادبهنفس، عزم و اراده و ايدههاي بلندپروازانه بسياري دارند و حتي اگر به جاي اينترنت، بخواهند تجارت لحاففروشي هم باز کنند باز هم موفق ميشوند!»
شايد به خاطر اين مصاحبه بود که اميد هر وقت ميخواهد در گوگل کسي را استخدام کند يک نوع airport test از او ميگيرد که منظورش از اين تست اين است که اگر من و اين شخص در يک فرودگاه مجبور به توقف چند ساعته باهم باشيم، من ميتوانم از اين چند ساعت عمرم لذت ببرم يا نه؟ ما ميتوانيم صحبتهاي روشنفکرانه و خوبي با هم داشته باشيم يا نه؟
نت اسکيپ
زماني که سرگئي برين و لري پيج (موسسان گوگل) در استنفورد باهم آشنا شدند، اميد داشت در نت اسکيپ براي خودش خوش ميگذراند. آن موقع اميد يک موقعيت کاري خيلي خوب داشت. معاون رئيس فروش و توسعه تجارى شرکت Netscape که يکي از غولهاي کامپيوتري آمريکا بود و با استعداد و تلاشي که داشت باعث شده بود درآمد اين شرکت فقط از راه وبسايتش، ظرف 18 ماه، از مبلغ سالانه 88 ميليون دلار به بيش از 200 ميليون دلار افزايش پيدا کند.
وقتي سرگئي و لري داشتند روي پروژه دکترايشان کار ميکردند و سعي ميکردند که يک موتور جستوجوي کارا بسازند، اميد داشت با مشتريان بزرگي مثلCitibank، AOL، Amazon، Intuit، Travelocity، Intel، @Home، eBay و Excite سروکله ميزد. وقتي در 1998موتور اوليه گوگل ساخته و رونمايي شد، اميد سومين سال حضورش در نت اسکيپ را ميگذراند و مسؤول فروش OEM (قطعات اصلي) بود. بعدها که کردستاني آدم همهفنحريف گوگل شد، مايک هومر، صاحبکارش در NetScape، ميگفت کار و آموزش سخت در NetScape به موفقيت کردستاني در گوگل کمک کرده است.
چرا گوگل پولدار شد
ورود اميد به گوگل باعث يک تحول بزرگ براي اين شرکت شد. وقتي کردستاني وارد شرکت گوگل شد، گوگل هيچ درآمدي نداشت و تنها دارايياش اين بود که مراجعهکننده زيادي داشت؛ يعني به نسبت توسعه اينترنت در آن زمان، تعداد زيادي براي جستوجو به سايت رجوع ميکردند.
يکي از اولين کارهايي که اميد براي درآمدزايي گوگل انجام داد اين بود که از اين ترافيک استفاده کرد؛ يعني افراد را متقاعد کرد که وقتي آنها روزانه چند بار در گوگل سرچ ميکنند تا نيازمنديهايشان را پيدا کنند، اگر در کنار لينک نتايج، يک مغازه مرتبط با موضوع سرچ، يک محصول مشابه يا... معرفي شود آنها براي تهيه محصول مورد نظرشان سراغ آن لينک هم خواهند رفت؛ يعني مثلا اگر يک نفر در گوگل کلمه «گل» را سرچ کند و در کنار ميليونها صفحهاي که براي نتيجه پيدا ميشود، در جايي جداگانه (سمت راست صفحه) نام چند مغازه گل فروشي با آدرس و شماره و... ببيند امکانش زياد است که برود و از اين مغازهها خريد کند.
با اين فکر، کردستاني شروع کرد به آگهي گرفتن از کاربران سايت و آگهيهاي تکي و کوچکي که يکييکي با کرديت کارتهاي کوچک به گوگل پرداخت ميشدند و توانست اين مبلغ را به ميليونها دلار برساند.
ساير فعاليت هاي کردستاني در گوگل هم در اين گزارش مورد اشاره قرار گرفته است که در نسخه کامل، در دسترس مخاطبان است. از جمله اينکه :
اميد بهتدريج همکاران سابقش در NetScape را هم به همکاري در گوگل دعوت کرد و با صاحبان آگهيهاي NetScape هم تماس گرفت و به آنها گفت که آگهيدادن در گوگل را تجربه کنند و به اين طريق روز به روز به مشتريان سايت اضافه شد. اميد کردستاني تئوري حراج - auction theory - و تمرکز بر نيازهاي مشخص هر صاحب آگهي را - مثلا يک لولهکش ساده تا بزرگترين آگهيدهندگان بينالمللي- به گوگل تزريق کرد. اگر خيليها سرگئي برين و لري پيج را بنيانگذاران گوگل بدانند بايد اميد کردستاني را بنيانگذار مالي-بيزينسي business founder گوگل بدانيم.
کردستاني امروز در دنياي ميليارد دلاري رقابت تبليغات تلويزيوني، نهتنها با صاحبان کوچک آگهي، بلکه با انواع آژانسهاي بازاريابي/ تبليغاتي که براي مشتريان خود حسابي چانه ميزنند هم قرارداد مينويسد.
زهرا صالحيزاده در ابتداي اين گزارش نوشته است: وقتي شرکت گوگل تصميم گرفت آدرس طولاني@googlemail را به آدرس کوتاه @gmail تغيير دهد، از کاربران انگليسي خواست تا آنها هم آدرس پست الکترونيکي خودشان را تغيير دهند و بعد از اين اتفاق اعلام کرد به خاطر اينکه gmail 50 درصد از googlemail کوتاهتر است، در انگليس روزانه 60 ميليون بار کمتر به کيبورد ضربه خواهد خورد؛ اين مثال به اندازه کافي نقش گوگل را در زندگي کاربران اينترنتي نشان ميدهد.
حالا با اين توصيف حتما دستتان آمده است که درحالحاضر محبوبترين و تاثيرگذارترين محصولاتي که کاربران امروز اينترنت از آن استفاده ميکنند محصولات شرکت گوگل است. معروفترين و محبوبترين بخش گوگل در تمام دنيا، موتور جستوجوي آن است و با وجودي که موتورهاي جستوجوي ديگري نظير موتور ياهو، بينگ و. .. وجود دارد، به خاطر سرعت بالاتر و جستوجوي کاملتر، بيشتر کاربران به گوگل تمايل دارند. اعداد و رقمهاي نتايج جستوجوي گوگل آنقدر عجيبوغريب و نجومي هستند که هيچ موتور جستوجوي ديگري نتواند با آن رقابت کند.
در کمتر يکدوم ثانيه، يعني چيزي نزديک به يک چشم به هم زدن ميتواند 3/1 ميليارد صفحه را براي شما جستوجو کند و نتايج مورد نظر شما را نمايش دهد. در گوگل، روزانه 100 ميليون بار جستوجو انجام ميشود. اما درآمد اين شرکت با اين حجم خدمات که بيشتر آنها رايگان است از چه طريقي تامين ميشود؟ گوگليها ميگويند 99 درصد درآمد شرکتشان در سالهاي اخير، از طريق تبليغات بوده است. اما چطور گوگل يکشبه به درآمدزايي رسيد؟ مدير بخش تبليغات گوگل کيست؟ شايد اسمش را شنيده باشيد. او يک مهندس ايرانيتبار است؛ اميد کردستاني.
بخش هايي از اين گزارش در ادامه مي آيد. متن کامل آن را در «ديجيتال» بخوانيد. اين ويژه نامه گروه مجلات همشهري به مخاطبان خود کمک مي کند تا در هر شماره، بيش از 400 محصول ديجيتال را بشناسند و با ويژگي هاي آنها اشنا شوند، از موبايل تا دوربين عکاسي و پخش کننده هاي موسيقي و لپ تاپ.
نقطه عطف
گوگل انگار نقطه عطفي در زندگي اميد بود. تا بهار 1999، گوگليها 11 نفر شده بودند و داشتند براي مدير فروش و توسعه شرکتشان دنبال آدم ميگشتند. اميد سال چهارم حضورش در نت اسکيپ را ميگذراند که از اين مصاحبه شغلي با خبر شد و به اميد يک دنياي جديدتر، از نت اسکيپ بر سر ميز مصاحبه گوگل آمد. ميز مصاحبه، يک ميز پينگپنگ در يک اتاق کنفرانس بود که سرگئي برين در يک طرف آن نشسته بود و تند تند سؤال ميپرسيد و اميد راحت و روان پاسخ ميداد؛ اميد در مورد آن روزها ميگويد: «دنبال چيز بزرگي نبودم، من فقط عاشق خلق کردن بودم و حتي خلق چيزهاي کوچک هم راضي و خوشحالم ميکرد ولي آنها به چشم يک پديد آورنده تکنولوژي به من نگاه ميکردند به خاطر همين هم خيلي تحويلم ميگرفتند.»
مدتي از سؤال و جوابها که گذشت، سرگئي اعتراف کرد که در انجام مصاحبه با يک آدم همهفنحريف، ناتوان است و تمامي پرسنل 11 نفرهاش را که همگي مهندس بودند بر سر ميز آورد و خواست که آنها هم هر سؤالي که به ذهنشان ميرسد بپرسند. مصاحبه تا پنج ساعت طول کشيد و کمکم به صحبتهاي دوستانه رسيد آنقدر که در پايان اميد، همگي را به صرف شام در رستوراني برد و در آنجا به استخدام گوگل درآمد؛ «به نظرم رسيد سرگئي و لري اعتمادبهنفس، عزم و اراده و ايدههاي بلندپروازانه بسياري دارند و حتي اگر به جاي اينترنت، بخواهند تجارت لحاففروشي هم باز کنند باز هم موفق ميشوند!»
شايد به خاطر اين مصاحبه بود که اميد هر وقت ميخواهد در گوگل کسي را استخدام کند يک نوع airport test از او ميگيرد که منظورش از اين تست اين است که اگر من و اين شخص در يک فرودگاه مجبور به توقف چند ساعته باهم باشيم، من ميتوانم از اين چند ساعت عمرم لذت ببرم يا نه؟ ما ميتوانيم صحبتهاي روشنفکرانه و خوبي با هم داشته باشيم يا نه؟
نت اسکيپ
زماني که سرگئي برين و لري پيج (موسسان گوگل) در استنفورد باهم آشنا شدند، اميد داشت در نت اسکيپ براي خودش خوش ميگذراند. آن موقع اميد يک موقعيت کاري خيلي خوب داشت. معاون رئيس فروش و توسعه تجارى شرکت Netscape که يکي از غولهاي کامپيوتري آمريکا بود و با استعداد و تلاشي که داشت باعث شده بود درآمد اين شرکت فقط از راه وبسايتش، ظرف 18 ماه، از مبلغ سالانه 88 ميليون دلار به بيش از 200 ميليون دلار افزايش پيدا کند.
وقتي سرگئي و لري داشتند روي پروژه دکترايشان کار ميکردند و سعي ميکردند که يک موتور جستوجوي کارا بسازند، اميد داشت با مشتريان بزرگي مثلCitibank، AOL، Amazon، Intuit، Travelocity، Intel، @Home، eBay و Excite سروکله ميزد. وقتي در 1998موتور اوليه گوگل ساخته و رونمايي شد، اميد سومين سال حضورش در نت اسکيپ را ميگذراند و مسؤول فروش OEM (قطعات اصلي) بود. بعدها که کردستاني آدم همهفنحريف گوگل شد، مايک هومر، صاحبکارش در NetScape، ميگفت کار و آموزش سخت در NetScape به موفقيت کردستاني در گوگل کمک کرده است.
چرا گوگل پولدار شد
ورود اميد به گوگل باعث يک تحول بزرگ براي اين شرکت شد. وقتي کردستاني وارد شرکت گوگل شد، گوگل هيچ درآمدي نداشت و تنها دارايياش اين بود که مراجعهکننده زيادي داشت؛ يعني به نسبت توسعه اينترنت در آن زمان، تعداد زيادي براي جستوجو به سايت رجوع ميکردند.
يکي از اولين کارهايي که اميد براي درآمدزايي گوگل انجام داد اين بود که از اين ترافيک استفاده کرد؛ يعني افراد را متقاعد کرد که وقتي آنها روزانه چند بار در گوگل سرچ ميکنند تا نيازمنديهايشان را پيدا کنند، اگر در کنار لينک نتايج، يک مغازه مرتبط با موضوع سرچ، يک محصول مشابه يا... معرفي شود آنها براي تهيه محصول مورد نظرشان سراغ آن لينک هم خواهند رفت؛ يعني مثلا اگر يک نفر در گوگل کلمه «گل» را سرچ کند و در کنار ميليونها صفحهاي که براي نتيجه پيدا ميشود، در جايي جداگانه (سمت راست صفحه) نام چند مغازه گل فروشي با آدرس و شماره و... ببيند امکانش زياد است که برود و از اين مغازهها خريد کند.
با اين فکر، کردستاني شروع کرد به آگهي گرفتن از کاربران سايت و آگهيهاي تکي و کوچکي که يکييکي با کرديت کارتهاي کوچک به گوگل پرداخت ميشدند و توانست اين مبلغ را به ميليونها دلار برساند.
ساير فعاليت هاي کردستاني در گوگل هم در اين گزارش مورد اشاره قرار گرفته است که در نسخه کامل، در دسترس مخاطبان است. از جمله اينکه :
اميد بهتدريج همکاران سابقش در NetScape را هم به همکاري در گوگل دعوت کرد و با صاحبان آگهيهاي NetScape هم تماس گرفت و به آنها گفت که آگهيدادن در گوگل را تجربه کنند و به اين طريق روز به روز به مشتريان سايت اضافه شد. اميد کردستاني تئوري حراج - auction theory - و تمرکز بر نيازهاي مشخص هر صاحب آگهي را - مثلا يک لولهکش ساده تا بزرگترين آگهيدهندگان بينالمللي- به گوگل تزريق کرد. اگر خيليها سرگئي برين و لري پيج را بنيانگذاران گوگل بدانند بايد اميد کردستاني را بنيانگذار مالي-بيزينسي business founder گوگل بدانيم.
کردستاني امروز در دنياي ميليارد دلاري رقابت تبليغات تلويزيوني، نهتنها با صاحبان کوچک آگهي، بلکه با انواع آژانسهاي بازاريابي/ تبليغاتي که براي مشتريان خود حسابي چانه ميزنند هم قرارداد مينويسد.
به نقل از سایت همشهری.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر