من پيشنهاد مي کنم ملت هشت سال
انتخابات را تعطيل کنند و اجازه
بدهند هر کسي كه
ميآيد همينجور ادامه دهد . بعد
خودشان با حوصله اين موارد را
تجربه کنند :
اول : ايراني ها لطفا روزي يک
بار(يا دست كم يك روز در ميان) حمام
بروند.
دوم : ايراني ها قبل از پرتاب فحش
به بيرون ، دهانشان را ببندند و تا
بيست
بشمرند.
سوم : هر خانوادهي ايراني هر روز
يک روزنامه بگيرد ، اگر شده
يالثارات !
چهارم : هر فرد ايراني تعهد کند که
هر ماه يک کتاب تازه بخواند ... حتي
خلاصه
مباني لوله کشي عمومي !
پنجم : رانندگان به جاي فاصله ي
بين شلوار و جوراب دختري در آن طرف
خيابان به
پنل داشبورد جلوي چشمشان نگاه
کنند و سرعت از پنجاه کيلومتر در
هيچ شرايطي
تجاوز نکند.
ششم : همه به خودشان تلقين کنند که
اين كسي كه مي خواهيم کلاهش را
برداريم و
شب براي عزيزمان هديه ببريم ،
خودش عزيزِ يک نفرِ ديگر است.
هفتم : ايراني ها شبها با هر که
دوست دارند، خانوادگي بيايند
بيرون از لانه
هايشان .. حتي براي پنج دقيقه
نشستن در يک فضاي سبز.
هشتم : به جاي دوازده النگو خريدن
و در دست انداختن ، يک دستگاه دي وي
دي پلير
بخرند و شبها تلويزيون دولتي را
از آمريکا گرفته تا ايران نگاه
نکنند ... يک
فيلم ببينند.
نهم : مردهاي ايراني يک بار براي
هميشه قبول کنند که زنها ، جزو
املاکشان
نيستند و خودشان عقل دارند و عشق و
رابطه و آشنايي ، بازي برد و باخت و
فتح
قلمرو ديگران نيست.
دهم : مردها تمرين کنند که رد عبور
زني را با نگاه شخم نزنند و زنان
تمرين
کنند که جواب سلام مردان را با
خونسردي و لبخند بدهند چون به
معناي ... نيست.
يازدهم : ورزشکاران ما بعد از
باخت به رقيب تبريک بگويند و
دهانشان را تا نيم
ساعت بعد از هر باخت يا برد
ببندند.
دوازدهم : ايرانيها به جاي
تمسخر شکل ظاهري سياستمداران ،
فکر کنند که ايراد
واقعي کار آن شخص در کجاست.
سيزدهم : براي حسين فقط در (داخل)
مسجد عزاداري کنند.
به نمايشگاه کتاب اگر مي روند
براي (کتاب) بروند.
به خيابان فرشته مي روند براي
(عبور) از خيابان فرشته باشد.
و در کل به هر قبرستاني مي روند
براي خاطر (همان قبرستان) باشد.
اين سيزده مورد را رعايت کردن
براي مدت هشت سال ، واقعا سخت است
؟!
انتخابات را تعطيل کنند و اجازه
بدهند هر کسي كه
ميآيد همينجور ادامه دهد . بعد
خودشان با حوصله اين موارد را
تجربه کنند :
اول : ايراني ها لطفا روزي يک
بار(يا دست كم يك روز در ميان) حمام
بروند.
دوم : ايراني ها قبل از پرتاب فحش
به بيرون ، دهانشان را ببندند و تا
بيست
بشمرند.
سوم : هر خانوادهي ايراني هر روز
يک روزنامه بگيرد ، اگر شده
يالثارات !
چهارم : هر فرد ايراني تعهد کند که
هر ماه يک کتاب تازه بخواند ... حتي
خلاصه
مباني لوله کشي عمومي !
پنجم : رانندگان به جاي فاصله ي
بين شلوار و جوراب دختري در آن طرف
خيابان به
پنل داشبورد جلوي چشمشان نگاه
کنند و سرعت از پنجاه کيلومتر در
هيچ شرايطي
تجاوز نکند.
ششم : همه به خودشان تلقين کنند که
اين كسي كه مي خواهيم کلاهش را
برداريم و
شب براي عزيزمان هديه ببريم ،
خودش عزيزِ يک نفرِ ديگر است.
هفتم : ايراني ها شبها با هر که
دوست دارند، خانوادگي بيايند
بيرون از لانه
هايشان .. حتي براي پنج دقيقه
نشستن در يک فضاي سبز.
هشتم : به جاي دوازده النگو خريدن
و در دست انداختن ، يک دستگاه دي وي
دي پلير
بخرند و شبها تلويزيون دولتي را
از آمريکا گرفته تا ايران نگاه
نکنند ... يک
فيلم ببينند.
نهم : مردهاي ايراني يک بار براي
هميشه قبول کنند که زنها ، جزو
املاکشان
نيستند و خودشان عقل دارند و عشق و
رابطه و آشنايي ، بازي برد و باخت و
فتح
قلمرو ديگران نيست.
دهم : مردها تمرين کنند که رد عبور
زني را با نگاه شخم نزنند و زنان
تمرين
کنند که جواب سلام مردان را با
خونسردي و لبخند بدهند چون به
معناي ... نيست.
يازدهم : ورزشکاران ما بعد از
باخت به رقيب تبريک بگويند و
دهانشان را تا نيم
ساعت بعد از هر باخت يا برد
ببندند.
دوازدهم : ايرانيها به جاي
تمسخر شکل ظاهري سياستمداران ،
فکر کنند که ايراد
واقعي کار آن شخص در کجاست.
سيزدهم : براي حسين فقط در (داخل)
مسجد عزاداري کنند.
به نمايشگاه کتاب اگر مي روند
براي (کتاب) بروند.
به خيابان فرشته مي روند براي
(عبور) از خيابان فرشته باشد.
و در کل به هر قبرستاني مي روند
براي خاطر (همان قبرستان) باشد.
اين سيزده مورد را رعايت کردن
براي مدت هشت سال ، واقعا سخت است
؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر