عشق را در جان خود پرورده ایم، هفت گوهر ارمغان آورده ایم. هفت جام از هفت ساقی هفت دست ، تا رویم از نو به میدان مست مست
۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه
سیب نوشته ها 2
سیاهپوش و دزدانه به دشت سرخ رویای سیب پا نهادیم.
لذتی بالاتر از لذت گناه را مزه کردیم . طغرل که از امریکا شراب میخورد و مستانه می آمد و غربت یک شهر را فریاد میزد خاک رویای سیب پا بندش کرد .من و رویای سیب با طغرل همسفر شدیم . نفس بریده غریبه هایی میانمان رقصانه وارد شدند و کارناوال شادی برپا شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر