امروز با ورود رايانه و بازي هاي رايانه اي،بازيهاي سنتي رنگ باخته و فراموش شده اند. بازي هايي كه آموزش، گردآوري و مستندکردن آنها در شرايط كنوني از سوي نهادها و سازمانهاي فرهنگي مرتبط چون سازمان ميراث فرهنگي،سازمان تربيت بدني،آموزش و پرورش و... ضروري است.کتاب«بازيها جورواجورند» درپي آموزش پنج بازي سنتي به کودکان است.
خبرگزاري ميراث فرهنگي- گروه فرهنگ و هنر- بازيها نقش مهم و موثري در رشد و پرورش ذهن و زبان كودكان دارند. هر كودك و نوجواني،همان قدر كه به آموزش و پرورش نياز دارد،نيازمند تفريح و بازي است.كودكان در قالب بازي مي توانند هنر باهم زندگي کردن را ياد بگيرند و از بودن در كنار يكديگر لذت ببرند.بازي به بچه ها ياد مي دهد با بزرگتر از خود،چگونه رفتار كنند و برخوردشان با كوچك ترها چگونه باشد و همه اين ويژگي ها در بازي هاي سنتي ايراني نهفته است.
بازيهاي كه ميتوان آنها را به كودكان معرفي كرد؛آن هم به زباني شيرين و كودكانه:
« نقل و گل و كلوچه
بچهها بريم تو كوچه
بازي امروز ما
بازي گل يا پوچه
گل،تو كدوم مشت ماست؟
هركي بگه،برنده ست
چه بازي قشنگي
پر از نشاط و خنده است»
شكوه قاسمنيا،شاعر كودك و نوجوان در كتاب « بازي ها جورواجورند» كه از سوي نشر پيدايش و با تصاوير عليرضا گلدوزيان منتشر شده ،كودكان را با پنج بازي آشنا كرده است.«گرگم به هوا،كلاغ پر،گل يا پوچ، وسطي و قايم باشك» از جمله بازيهايي است كه با استفاده از سادهترين واژهها به كودكان آموزش داده شده است.
قاسم نيا براي اينكه كودكان را با اين بازيها آشنا كند از زبان شعر استفاده کرده.او سالهاست كه براي كودكان شعر ميگويد و خوب با جادوي شعر و موسيقي آشناست. شاعر به خوبي ميداند كه بايد بازيهايي را انتخاب كند كه بچهها همه جا و همه وقت،البته به جز زمان درس و مشق و مدرسه، قادر به انجام آن باشند؛ بازيهايي كه به رايانه و وسايل اينچنين نيازي ندارند و بچهها در دورافتادهترين و فقيرترين روستاها هم ميتوانند با كمترين امكانات،اين كتاب را بخوانند،بازيهايش را ياد بگيرند و لذت ببرند.
براي قايم باشك بازي و گل يا پوچ و وسطي تو تنها به يك همبازي نياز داري.كسي هم سن و سال خودت كه با هم بازي كنيد و بخنديد و بدويد و از همه چيز لذت ببريد و اين همان چيزي است كه كودك امروز نبايد از ياد ببرد.
علاوه بر كودكان،مربيان و پدر و مادرها هم ميتوانند مخاطب اين كتاب باشند.آنها هم ميتوانند بازيهاي اين كتاب را ياد بگيرند(البته اگر بلد نيستند چراكه آنچه در اين كتاب آمده بازي پدر و مادرهاي امروز و كودكان ديروز است) و در قالب شعر به بچههاي خود بياموزند.ديگر بهانهاي هم نميماند كه بنشينيم و داد و فرياد كنيم كه افسوس بازيهاي رايانهاي پرزرق و برق بودهاند و جاي بازيهاي سنتي را گرفتهاند يا درذ آپارتمانهاي كوچك،فضايي براي اينگونه بازيها باقي نميماند و بچههاي امروز هم نميتوانند،دور از چشم پدر و مادر،به كوچه و خيابان بروند چراكه خانهها به آپارتمانهاي 20 واحدي تبديل شدهاند و همسايه،همسايه را نميشناسد... به خدا«كلاغ پر» و «گل يا پوچ» فضاي چنداني نميخواهد...كافي است بر زمين بنشينيم و دست كودك خردسال را در دست بگيريم و با مهرباني طعم بازي و شادي را به او بچشانيم...شايد هم كودكي خود را ورق بزنيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر