شجریان، جوان هفتاد سالهی آواز ایران
محمدرضا شجریان اول مهرماه ۱۳۸۹ هفتاد ساله میشود. نیم قرن از عمر شجریان به آواز خواندن و دستکم چهار دهه از آن در اوج گذشته است. شجریان به ویژه از آغاز ناآرامیهای پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، خرداد ماه ۱۳۸۸ یکی از صداهای رسای جنبش اعتراضی ایرانیان به شمار میرود.
دوران طلایی موسیقی سنتی
شجریان به نسلی از موسیقیدانان ایران تعلق دارد که در دههی ۱۳۵۰ خورشیدی بالیده و به شهرت رسیدهاند. شماری از منتقدان معتقدند این دوران تکرار ناشدنی است. محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان از پروردگان همین دوران هستند که شکوفاترین دوران کار شجریان محصول همکاری با آنان است.
شهرت عام شجریان سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ با اجرای کنسرت در جشن هنر شیراز آغاز شد. نخستین حضور شجریان در جشن هنر به سومین دوره برگزاری این مراسم در سال ۱۳۴۸ بازمیگردد. او پیشتر در برنامههای رادیویی و تلویزیونی آواز خوانده بود و نزد اهل موسیقی به عنوان یکی از استعدادهای درخشان این رشته شناخته میشد. لطفی سه سال پیش از این کنسرت با حمایت هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) گروه شیدا را تشکیل داد که بخش بزرگی از فعالیتش به بازسازی و اجرای اثار بزرگانی چون عارف، درویش خان و شیدا اختصاص داشت. تصنیف "چهره به چهره" از یادگارهای این همکاری است.
سوء استفاده از سرودهای انقلابی
همراهی با جنبشی که به انقلاب سال ۱۳۵۷ منجر شد نیز در اوجگیری شهرت شجریان تاثیر زیادی داشت. تعدادی از مشهورترین تصنیفها و سرودهای انقلابی آن دوران، مانند "برادر بیقراره"، "ایرانی" و "ایران ای سرای امید" جزیی از خاطره جمعی ایرانیان محسوب میشود و هنوز مورد استفاده و سوء استفاده قرار میگیرند. مجموعهی سپیده که دو تصنیف آخر را در بردارد ساختهی محمدرضا لطفی با شعرهایی از ابتهاج است که در سال ۱۳۵۸ منتشر شد.
رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی هر زمان که نیاز به تهییج مردم احساس میشود بارها سرودهای دوران انقلاب را پخش میکند. شجریان چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ با ارسال نامهای از رئیس صدا و سیما خواست از پخش آثارش جدا خودداری کند. او با اشاره به "ایران ای سرای امید" خطاب به عزتالله ضرغامی نوشت «این سرود و دیگر سرودهای خوانده شده متعلق به سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ است و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد.» شجریان ۱۴ سال پیش از آن نیز رسما از صدا و سیما خواسته بود از پخش صدایش به جز دعای "ربنا" خودداری کند.
صدای "خس و خاشاک"
صدا و سیمای جمهوری اسلامی تا همین اواخر به درخواستهای شجریان اعتنایی نداشت و سرودهای او را هر وقت لازم میدید از شبکههای مختلف پخش میکرد. تغییر این رویه به حوادث پس از انتخابات سال گذشته و پافشاری شجریان در حمایت از جنبش اعتراضی مربوط میشود. محمود احمدینژاد معترضان به نتایج اعلام شدهی انتخابات را "خس و خاشاک" خوانده بود. شجریان ضمن ابراز همبستگی با جنبش اعتراضی و انتقاد به سرکوب خشونتآمیز تظاهرکنندگان اعلام کرد خود را صدای این "خس و خاشاک" میداند.
شجریان در واکنش به سرکوبهای پس از انتخابات تصنیفی نیز با شعری از فریدون مشیری و زیر عنوان "زبان آتش" خواند که به "تفنگت را زمین بگذار" شهرت یافته است. موضعگیریهای اخیر شجریان با حملههای کم سابقهای از سوی حامیان احمدینژاد روبرو شده که او را "وطن فروش" و "همسو با قدرتهای استکباری و دشمنان خارجی" میخوانند. خبرگزاری فارس مرداد ماه 89 به نقل از حمیدرضا ترقی یکی از اعضای ارشد حزب موئتلفه نوشت «پخش صدای شجریان از صدا و سیما خواست دشمنان انقلاب است.» همین فشارها بالاخره باعث شد صدا و سیما حتا پخش دعای ربنا در ماه رمضان را نیز متوقف کند.
نفر اول "تلاوت قرآن"
"ربنا"ی شجریان مجموعهی دعاهایی است که در سال ۱۳۵۸ ضبط شده و در سه دههی گذشته برای اغلب ایرانیان جزیی از مراسم افطار محسوب میشود. شجریان خواندن قرآن را از هشت سالگی به طور جدی آغاز کرد و در این کار نیز یکی از سرآمدان به شمار میرود. او مرداد ۱۳۵۷ در مسابقه سراسری "تلاوت قرآن" مقام اول کشور را به دست آورد.
شجریان خواندن قرآن را از پدرش آموخت و تا سال ۱۳۵۰ برای رعایت اعتقادات او با نام مستعار سیاوش بیدکانی به همکاری با رادیو و تلویزیون میپرداخت. او از سال ۱۳۳۸ برای رادیوی محلی خراسان و از ۱۳۴۸ در رادیو ایران در تهران به خواندن آواز پرداخته است. استاد آواز ایران اسفند ماه ۱۳۵۵ به عنوان اعتراض به گسترش پخش برنامههای مبتذل همراه با ابتهاج و شماری دیگر از هنرمندان رسما به همکاری خود با رادیو خاتمه داد. ارتباط شجریان با رادیو و تلویزیون پس از انقلاب نیز تقریبا همیشه قطع بوده است.
"من زبان مردم هستم"
محمدرضا شجریان را میتوان یکی از معدود هنرمندان برجستهی ایران خواند که تقریبا همیشه رابطهای متعادل و با فاصله با نهادهای حکومتی و صاحبان قدرت داشته است. شهرت و محبوبیتی که در چهار دههی گذشته همواره رو به افزایش بوده امکان فعالیت مستقل را برای او فراهمتر کرده است.
محمدرضا شجریان در بم
در سالهای گذشته شجریان به دلیل مشکلاتی که برای اجرای کنسرت در ایران با آن روبرو میشد برنامههای خود در داخل کشور را متوقف کرد و بیشتر در اروپا و آمریکا بر صحنه رفت. او سه سال پیش با اشاره به این دشواریها در گفتگویی با دویچهوله گفته است «شاید بشود گفت که تنگناها برای من احتمالا خیلی بیشتر از دیگران باشد. بهعلت شاخصبودن و بهعلت اینکه من تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهم که هیچ دولتی، هیچ سازمانی از من سوءاستفاده بکند و یا من را زبان خودش بداند.» او میگوید گاهی با این مشکلات مبارزه میکند و گاهی آنها را اجبارا نادیده میگیرد. شجریان در این گفتگو تاکید کرد «من زبان مردم هستم.»
دوران "بیداد" و "بر آستان جانان"
پس از قطع همکاری با گروه شیدا دورهای دیگر از کار شجریان از اوایل دههی شصت با پرویز مشکاتیان که همسر دومین دختر او بود آغاز شد. حاصل این دوره اثار ماندگاری چون "بیداد همایون"، "بر آستان جانان" و "دستان" است. مشکاتیان که سال ۱۳۸۸ درگذشت در دههی ۱۳۷۰ نیز همکاریهای محدودی با شجریان داشته است. در مورد اختلافهای این دو هنرمند خبرها و شایعههای فراوانی منتشر شده. یک سال پیش از درگذشت مشکاتیان، او در یکی از کنسرتهای شجریان در تالار وحدت حضور یافت و با او روبوسی و گفتگو کرد.
شجریان پس از قطع همکاری با مشکاتیان مدتی با هنرمندانی جوانتر و کم شهرتتر به همکاری پرداخت. در مورد کیفیت آثاری که نتیجهی چنین همکاریهایی بودهاند سخنان انتقادی فراوانی شنیده میشود. صرف نظر از درستی یا نادرستی این انتقادها، اغلب صاحبنظران مهمترین آثار شجریان را همان تصنیفهایی میدانند که او در همکاری با هنرمندان طراز اول ایران خوانده است.
همکاری با جوانترها
سالهای ابتدای دههی هشتاد خورشیدی نیز یکی از دوران اوج کار شجریان قلمداد میشود. او در این دوران با یکی از نوآورترین هنرمندان موسیقی ایران، حسین علیزاده همکاری کرده است. "زمستان"، "بیداد" و "بیتو به سر نمیشود" از آثاری هستند که در این دوره خلق شدهاند.
شجریان چند سالی است با مجید درخشانی و گروه شهناز به اجرای برنامه میپردازد. برخی معتقدند شماری از نوازندگان جوانی که در این گروه حضور دارند در سطح و کیفیت تواناییها و صدای شجریان نیستند. گروه شهناز نخستین کنسرت خود را مردادماه ۱۳۸۷ در تهران برگزار کرده است. در این کنسرت که در بسیاری از کشورهای جهان تکرار شد آثاری از درخشانی و ساختههایی از شجریان با تنظیم او به اجرا درآمده است.
خوشنویسی و ابداع سازهای جدید
شجریان از همان سالهای جوانی به رشتههای دیگر هنری نیز علاقمند بود. او در کنار فراگیری خوشنویسی آموختن سنتور را نیز آغاز کرد. شجریان به ساختن ساز نیز میپردازد و در سنتور و برخی دیگر از سازهای سنتی تغییراتی ایجاد کرده است. او همچنین سازهای جدیدی ابداع کرده که آبانماه ۱۳۸۸ در کنفرانسی در پاریس به معرفی آنها پرداخت. او فرودین همان سال برای نخستین بار سازهای ابداعی خود را در دفتر شخصیاش در تهران و در حضور خبرنگاران رونمایی کرد. در کنسرتهای گروه شهناز از تعدادی از این سازها استفاده میشود.
محمدرضا شجریان از استادان بزرگی چون نورعلی برومند، عبدالله دوامی، و فرامرز پایور درس گرفته و با برخی از آنها همکاری کرده است. او در دوران جوانی در روستاهای نزدیک زادگاهش مشهد معلم و مدیر مدرسه و در دههی پنجاه چند سالی استاد آواز دانشکده هنرهای زیبا بود. کنسرتهای شجریان، پرمخاطبترین اجراهای موسیقی سنتی ایران به شمار میروند. شجریان میگوید عشق خواندن برای مردم به او نیروی جوانی میبخشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر