۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

جشن تیرگان


مجسمه ارش کمانگیر - کاخ سعد اباد
 
در ايران از کهن ترين زمان، در هر ماه جشني که نام آن ماه را داشت، برگزار مي شد.نتخاب روزهاي جشن بدين شيوه بود که چون در تـقويم کهن هر يک از سي روز ماه را نامي است که نام دوازده ماه نيز در شمار آن سي نام است، جشن هر ماه در روزي بود که نامش با نام ماه يکي بود. و نام ها متعـلق به سي فرشتهً نگاهبان  روزها و ماه ها است. روز سیزدهم هرماه تیر نام دارد. جشن تيرگان روز سيزدهم ماه تير ( روز تير ) است.  

  به روز تير و مه تير  عزم شادي کن             که از سپهر ترا فتح و نصرت آمد تير  

  دو اتفاق در مورد جشن تیرگان وجود دارد:
 تیرگان روز کمان‌کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. همچنین جشن تیرگان به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده‌است. (آثارالباقیه، فصل نهم، بخش عید تیرگان).داستان دیگری که در مورد جشن تیرگان وجود دارد ، داستان نبرد تیشتر ایزد باران با اَپوش دیو خشکسالی است. 
 ((ميان ايران و توران سالها جنگ وستيز بود در نبرد ميان افراسياب و منوچهر شاه ايران سپاه ايران شکست سختی می خورد اين واقعه در روز اول تير اتفاق می افتد و در گذشته اين روز برای ايرانيان عزای ملی بود و جالب است بدانيد هنوزم ديدار از خانواده های عزادار در اين روز ميان زرتشتيان رايج است سپاه ايران در مازندران به تنگنا می افتد سر انجام دو سوی نبرد به سازش در آمدند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستيز از ميان بر خيزد پذيرفتند از مازندران تيری به جانب خاور پرتاب کنند هر جا تير فرو آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هيچ يک از دو کشور از آن فراتر نروند تا در اين گفتگو بودند فرشته زمين اسفنديارمذ پديدار شد و فرمان داد تير و کمان آوردند. آرش در ميان ايرانيان بزرگترين کماندار بود و به نيروی بی مانندش تير را دورتر از همه پرتاب می کرد . فرشته زمين به آرش گفت تا کمان بردارد و تيری به جانب خاور پرتاب کند.آرش دانست که پهنای کشور ايران به نيروی بازو و پرش تير او بسته است و بايد توش و توان خود را در اين را بگذارد.او خود را آماده کرد برهنه شد و بدن خود را به شاه و سپاهيان نمود و گفت ببينيد من تن درستم و گژی در وجودم نيست ولی می دانم چون تير را از کمان رها کنم همه نيرويم با تير از بدن بيرون خواهد آمد. آن گاه آرش تير و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند بر آمد و به نيروی خداداد تير را رها کردو خود بی جان بر زمين افتاد(درود بر روان پاکش).هرمز خدای بزرگ به فرشته باد فرمان داد تا تير را نگهبان باشد و از آسيب نگه دارد . تير از بامداد تا نيمروز در آسمان می رفت و از کوه و در و دشت می گذشت تا در کنار رود جيهون بر تنه درخت گردويی که بزرگتر از آن در گيتی نبود ؛نشست .آن جا را مرز ايران و توران جای دادند و هر سال به ياد آن جشن  گرفتند .جشن تيرگان در ميان ايرانيان از اين زمان پديدآمد.))

داستان دیگر نبرد اتیشتر ایزد باران با اَپوش دیو خشکسالی است .
در اوستا آمده است:
خشنودی ((تیشتر)) ستاره رایومند فره مند و ((سَتَویس)) آب رسان توانای مزدآفریده را.
تشتر ستاره رایومند فره مند را می ستاییم که خانه آرام و خوش بخشد.
آن فروغ سپید افشانِ درخشانِ درمان بخش ِ تیز پروازِبلندِ از دور تابان را می ستاییم که روشنایی پاک افشاند.
تشتر ، ستاره رایومند فره مند را می­ستاییم که تخمه آب در اوست؛آن توانای بزرگ نیرومند ِتیزبینِ بلند پایه زبر دست را ،آن بزرگواری را که از او نیکنامی آید و نژادش از آپام نپات است . تیر یشت، تیشتر فرشته باران است که در ده روز اول ماه به چهره­ جوانی پانزده ساله در می­آید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخ­های زرین و در ده روز سوم به چهره­ اسبی سپید و زیبا با گوش­های زرین.
تشتر رایومند فره مند در نخستین ده شب ، کالبد استومند پذیرد و به پیکر مردی 15 ساله ، درخشان ، روشن چشم ، برزمند ،بسیار نیرومند ، توانا و چابک در فروغ پرواز کند .
ای سپیتمان زرتشت!
تشتر رایومند فره مند در دومین ده شب ، کالبد استومند پذیرد و به پیکر گاوی زرین شاخ در فروغ پرواز کند.
تشتر رایومند فره مند در سومین ده شب ، کالبد استومند پذیرد و به پیکر اسب سپید زیبایی با گوشهای زرین و لگام زرنشان در فروغ پرواز کند .
تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو می­رود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، ظاهری ترسناک دارد، روب­رو می­شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی­خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می­خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می­جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز می­گردد و آب­ها می­توانند بدون مانعی به مزرعه‌­ها و چراگاه­ها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای گیهانی برمی­خواستند به این سو و آن سو راند، و باران­های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
آداب و رسوم جشن تیرگان:
آب پاشی
این جشن در کنار آب­ها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش ِرو همراه بوده و همچون دیگر جشن­هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سر شوران» یاد شده‌است.
در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتیر» منسوب شده‌است.
ابوریحان بیرونی و گردیزی در «زین الاخبار» ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی «کیخسرو» را در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه‌­ای دانسته‌­اند.
جشن تیرگان بجز این روز در نخستین تیر روز از سال یعنی سیزدهم فروردین (سیزده‌­بدر) و سیزدهم مهرماه (قالیشویان اردهال) نیز برگزار می­شود.
ارمنیان ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیین­هایی برگزار می­کنند که برگرفته و در ادامه­ جشن تیرگان است. در برخی مناطق مانند فراهان صد ها سال است این جشن به شکل با شکوه در اول تیر برگزار میشود

فال کوزه

یکی دیگر از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن­های ایرانی «فال کوزه»(چکُ دولَه) می­باشد. روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه‌­­ای را برمی‌­گزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می‌­دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می­کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می­‌اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه کسانی که می­برد که آرزویی در دل دارند و می­خواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آن­ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق­سر، سکه یا مانند این­ها در آب دوله می­‌اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می­برد و در آن­جا می­گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداخته­‌اند و نیت و آرزویی داشتنه‌­اند در جایی گرد هم می­آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می­آورد. در این فال­گیری بیشتر بانوان شرکت می­کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می­خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می­برد و یکی از چیزها را بیرون می­آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می­شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده‌است.

دستبند تیر و باد


در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ متفاوت بافته شده‌است به دست می­بندند و در باد روز از تیرماه (۹ روز بعد) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می­سپارند تا آرزوها و خواسته‌­هایشان را به عنوان پیام‌­رسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می­شود:
تیـر برو باد بیا غـم برو شادی بیا   محنت برو روزی بیا خـوشه مرواری بیا

 انجوی شیرازی در تحقیقات فرهنگ عامیانه در باره جشن اب پاشان یا رسوم باران سازی مطالبی دارد:
" هنوز هم در بسیاری از نقاط این سرزمین وسیع، کشاورزان ما، ماهها را سی روزه حساب میکنند که جمعاً سال 360 روز میشود و برابر 5 روز آخر سال حسابی جداگانه دارند که متضمن برگزاری مراسم پنجۀ مسترقه میشود. بنابراین نود روز که از سال گذشت، روز نود ویکم اول تیرماه است که جشن آبریزگان در آن برگزار میشود- و از چند روز پیش مردم خود را برای برگزاری آن اماده میکنند. یعنی مانند نوروز سراها و خانه هایشان را آب و جارو میکنند و پاکیزه وخوشبو میسازندو تهیه خوردنی و شیرینی میبینند، روز آب پاشان به باغ ها و چشمه سارها و جاهایی میروند که مظهر قنات با چشمه باشد و علاوه بر جشن و شادی، در این روز شگون میدانند که به روی همدیگر آب بپاشند. در مناطقی که هنورباقی است ، مردم به قدری به ان پای بند هستند که پیران و فرسودگان را هم به دوش می کشند تا از خانه و آبادی بیرون ببرند ." (هاشم رضی، 167ص)

در رابطه با تیشتر و نبرد وی با اپوش دیو خشکسالی آقای حسن نقاشی مستند ساز ایرانی ، مستندی بسیار زیبا ساخته اند که پیشنهاد میکنم حتمن ببینید. 
شاید توی این وبلاگ بتونید یه قسمت کوتاهی از این فیلم بسیار زیبا رو ببینید.
 توی همون وبلاگ بالا نوشته هایی هم در مورد تیشتر یشت میتونید ببینید که برای افراد علاقمند جالبه.

به پاسداشت آرش ، به یاد این اسطوره زیبای تیشتر باید بیشتر به رسوم درحال فراموشی اهمیت بدهیم و آنها را دوباره زنده کنیم.
گردآوری وبلاگ رویای سیب.
منابع : ویکی پدیا 
اوستا به کوشش جلیل دوستخواه
جشن های آب نوشته هاشم رضی

با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید