احمد شاملو؛ «غول زیبا» در بند «روزگار غریب»
سالروزهای درگذشت احمد شاملو میتوانست مناسبتهایی برای تحلیل آثارش و بررسی دقیقتر جایگاه او در ادبیات معاصر باشد. صرفنظر از چند برنامهی محدود، در سالهای گذشته این اتفاق آنگونه که شایسته بود نیفتاد. موزهی شاملو، که وارثان و نزدیکان شاملو وعدهی تاسیس آن را داده بودند، تاکنون تاسیس نشده. با اتفاقهایی که در ده سال گذشته افتاده گردآوردن یادگارهای به جا مانده از شاعر نیز مدام دشوارتر میشود؛ در پی اختلافهایی که وارثان شاملو بر سر تقسیم اموال به جا مانده از او داشتند سرانجام این اموال به حراج گذاشته شد. سیاوش، نخستین پسر شاملو که مهرماه ۱۳۸۷ اموال پدر را در مزایدهای به قیمت ۳۲۶ میلیون تومان خرید هفت ماه بعد درگذشت.
وضعیت آثار به جا مانده از شاملو نیز بهتر از سرنوشت اموال او نبوده است. اختلاف میان آیدا سرکیسیان و عسگری پاشایی که خود را سرپرستان آثار شاملو میدانند، فرزندان شاعر به عنوان وارثان او، و ناشرانی که امتیاز نشر برخی از کتابهای شاعر را در اختیار دارند انتشار مناسب کتابهای او را با مشکل روبرو کرده است.
مشاجرههایی که همچنان ادامه دارد
سه طرف درگیر در مشاجره بر سر آثار شاملو در ده سال گذشته سخنان تندی علیه یکدیگر بر زبان راندهاند. اگر حتا درصد کوچکی از این سخنان حقیقت داشته باشد، خوانندگان ادبیات و به ویژه ستایشگران شاملو را میتوان بازندگان اصلی کشمکشهای پس از مرگ او محسوب کرد. آیدا سرکیسیان میگوید جلدهای ۱۰ و ۱۱ کتاب کوچه و رمان دو جلدی دن آرام که انتشارات مازیار منتشر کرده، همچون گزینهی اشعار شاملو که انتشارات مروارید چاپ هفتم آن را ۱۳۸۴ به بازار عرضه کرد دارای «اشتباهات آزاردهنده و جاافتادگیها»ی فراوان است. او ۲۵ فروردین ۸۶ در نامهای خطاب به مدیر اداره کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار جلوگیری از انتشار این آثار شد.
از سوی دیگر مدیر انتشارات مازیار و فرزند ارشد شاملو آیدا را متهم میکنند در کتاب کوچه دست برده و صلاحیت او در این کار را زیر سوال بردهاند. در تازهترین دور مشاجره بر سر انتشار آثار شاملو، مدیر انتشارات نگاه که بر اساس قراردادی که ۱۳۷۰ به امضا رسیده دارنده حق نشر اغلب این آثار شناخته میشود یک هفته پیش از دهمین سالروز مرگ شاعر، از ع. پاشایی به دادگاه شکایت کرده است.
پاشایی و اتهام جعل امضای شاملو
علیرضا رئیس دانایی، مدیر انتشارات نگاه پاشایی را متهم میکند یک سوم آثار شاملو را پس از مرگ او به صورت غیرقانونی منتشر کرده است. وکیلان این موسسه بر همین اساس شکایتی را تسلیم دادگاه کردهاند.
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: ع. پاشایی (راست) و احمد شاملودر پی این شکایت پاشایی فراخوانده شده تا در تاریخ هفدهم مرداد ماه سال جاری در یکی از شعبههای دادسرا حاضر شود. رئیسدانایی در گفتگویی که ۲۶ تیرماه از سوی خبرگزاری ایلنا منتشر شده گفته است سرپرستی پاشایی بر نشر آثار شاملو را به رسمیت نمیشناسد. بنابر این گزارش او مدعی است «امضای برگهای كه پاشایی از شاملو ارائه كرده و به آن استناد میكند (مبنی بر موافقت شاملو با استفاده از اشعارش در قالبهای مختلف ازجمله چاپ گزیده اشعار از سوی پاشایی) طبق تایید پسران شاملو(سیاوش و سیروس)» جعلی است.
پاشایی در پاسخی که همان روز در «سایت رسمی احمد شاملو» و خبرگزاری ایلنا منتشر شده مدیر انتشارات نگاه را «بنگاهی» و «بساز و بفروش» خوانده است. پاشایی خطاب به رئیسدانایی مینویسد «من تا کنون به علت همان سنگاندازیها و زبان ریزیهای شما و همپالکیهای شما از فوت شاملو تا امروز اصلاً نتوانستم کار سرپرستی را انجام بدهم...» او میافزاید «حالا خوشبختانه هم آیدا و هم من سرپرستی آثار یا نمایندگی قانونی این آثار را رسماً به نهاد حقوقی نوپدیدی سپردهایم.» ویژگیهای این "نهاد نوپدید" و حیطهی اختیاراتش، با توجه به قراردادهای موجود میان شاملو و چند ناشر هنوز مشخص نیست. آیدا و پاشایی ۱۵ اردیبهشت ۸۷ با ارائه دادخواستی به دادگستری خواهان "تنفیذ و شناسایی سرپرستی" بر نشر آثار شاملو شدهاند. این تلاش به نتیجهی دلخواه آنان نرسید و این سرپرستی از سوی مراجع قانونی به رسمیت شناخته نشد.
"جاودانه مرد شعر امروز"
از میانهی دههی چهل خورشیدی احمد شاملو را «جاودانه مرد شعر امروز ایران» خواندهاند. در نظر برخی از منتقدان میل به اسطورهسازی مانع شناخت همهی واقعیت شاملو و آشنایی با راه درازی شده که او از نوجوانی آغاز و شش دهه طی کرد. شاملو بیتردید محبوبترین و پرخوانندهترین شاعر معاصر ایران است. نوشتههای او، حتا آثاری که به ناپختهترین دوران زندگی او مربوط میشود در شمار پر طرفدارترین نوشتههای فارسی قرار دارند. نمونهای از آن انتشار «آهنگهای فراموش شده» در سال ۱۳۸۶ است.
Bildunterschrift:
این کتاب که از نخستین نوشتههای شاملو به شمار میرود و او رغبتی به انتشار مجدد آن نداشت توسط فرزند ارشد شاعر به انتشارات مروارید سپرده شد و پس از ۶۰ سال به چاپ دوم رسید. تمام نسخههای این کتاب در کمتر از یکماه به فروش رفت. سیاوش شاملو از کتاب دیگری خبر می دهد که «خانهام در انتهای جهان است» نام دارد و شامل نوشتههایی از شاملو در سن ۱۷ سالگی است. شاملو در این دوران با گروهی همکاری میکرد که ناسیوسنالیستهای افراطی بودند و از نازیهای آلمان حمایت میکردند. شاملو به خاطر این فعالیتها ۲۱ ماه را در زندان متفقین گذراند.
شاملو در روایت مطلوب
آیدا سرکیسیان به شدت با انتشار «آهنگهای فراموش شده» مخالفت بود و علت این مخالفت را نارضایتی خود شاعر از این اثر عنوان میکرد. نخستین پسر شاعر در مقابل اعتقاد داشت برای فراهم آوردن زمینه آشنایی با روند تکامل کار پدرش باید نوشتههای نخستین او نیز در دسترس خوانندگان و منتقدان قرار گیرد. برخی اصرار سیاوش شاملو به انتشار آثار اولیه پدرش را به سودجویی نسبت دادهاند. علت این پافشاری هر چه باشد انتشار همهی آثار نویسندهای در حد شاملو در جهان امروز امری طبیعی و معمول و حتا ضروری محسوب میشود.
اصرار شاعر در به فراموشی سپردن نوشتههای دوران جوانیاش تا حدی قابل فهم و قابل دفاع است؛ پذیرفتنی است که شاملو ترجیح میداد تصویری از "دوران پختگی" او به خوانندگان ارائه شود. صاحبنظران معتقدند خوانندگان نیز خود به خود تصویر دوران پختگی شاعر را ترجیح میدهند، اما منتقدان برای تشریح این پختگی نیازمند شناخت دوران خامی نیز هستند. از سوی دیگر معیارهای نقد ادبی در دسترس بودن تمام آثار هر نویسندهی مهمی را نخستین شرط بررسیهای انتقادی و پژوهشهای علمی تلقی میکند.
اغراقهایی که به آنها نیازی نیست
به نظر میرسد گرایش غالب در میان روشنفکران نیز، نادیده گرفتن برخی از جنبههای زندگی و کار شاملو و تمرکز بر بخشی است که تصویر مورد نظر را تایید میکند. کانون نویسندگان ایران در بیانیهای که سیام تیرماه ۱۳۸۹ به مناسبت دهمین سال درگذشت احمد شاملو منتشر کرد او را شاعری معرفی میکند «که هماره ستیز بیامان با آزادیکُشی، اختناق و سرکوب جوهرهی کلام اوست، و سالیان خود همه به پاسداری از حرمتِ قلم و بیان سپری کرد.»
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: روی جلد «آهنگهای فراموششده»برای پذیرش این سخنان باید بخشی از زندگی و کار احمد شاملو را نادیده گرفت. شاید با همین نگاه است که هم شاملو و هم همسر سومش آیدا سرکیسیان با انتشار آثاری چون «آهنگهای فراموش شده» مخالف بودهاند؛ یا ترجیح میدهند از حدود دو سالی که شاملو در زندان متفقین بود، و فعالیتهایی که به این بازداشت انجامید زیاد حرف نزنند. به هر تقدیر با توجه به این دوران نمیتوان مانند کانون نویسندگان ادعا کرد که شاملو "هماره" و "همه سالیان عمر خود را" به پاسداری از حرمت قلم و بیان گذراند.
ایستادگی برابر سانسور تا حد ممکن
در بیانیه کانون نویسندگان آمده است «حتی عنوان آثار و اشعار شاملو از دغدغههای بیدریغ او- عشق، آزادی، انسان، بهروزی مردم و ارزشهای انسانی- حکایت دارد.» و برای این که این حکم درست جلوه کند فهرست آثار او در روایت کانون با «آهنها و احساس» آغاز میشود. در حالی که شاملو پیش از انتشار این کتاب در سال ۱۳۳۲، سه کتاب دیگر منتشر کرده بود و از انتشار نخستین نوشتههایش پانزده سالی میگذشت.
برای شناخت و ارج نهادن به جایگاه و آثار احمد شاملو نیازی به برگزیدن بخشهایی و کنار گذاشتن بخشهای دیگر نیست؛ همچنین از ارزش شاملو کم نمیشود اگر بدانیم او نیز مانند اغلب نویسندگان و شاعران ایران در جامعهای استبدادی میزیست و با تمام مقاومتی که میکرد و اعتقادی که به آزادی بیان داشت گاهی به اجبار به سانسور نیز تن میداد. در دو حکومتی که شاملو تجربه کرد تن ندادن مطلق به سانسور تنها در صورتی میسر بود که نویسندهای هیچ نوشتهای نخواهد منتشر کند. شمار بسیار نشریههایی که شاملو منتشر میکرد و از سوی حکومت توقیف شده نشان میدهد که ایستادگی او در برابر سانسور بیش از حد ممکن بوده است.
"غم نان" و شقاوت حکومت
کتاب کوچه و ترجمهی دن آرام شاهد حذف و سانسور عبارتها و بخشهایی است که جز با تن دادن به آن انتشارشان ممکن نبود. «حافظ به روایت و با مقدمهی شاملو» نمونهی دیگری از دشواری کار در کشوری است که تیغ سانسورش به شدت برنده است؛ حافظ شاملو نخستین بار در سال ۱۳۵۴ منتشر و تا سال ۵۷ سه بار تجدید چاپ شد. شرط انتشار این کتاب در جمهوری اسلامی ضمیمه کردن مقدمهی کتاب علل گرایش به مادیگری نوشتهی مرتضا مطهری بود. این کار با موافقت شاملو منجر به انتشار چاپ چهارم حافظ همراه با مقاله مطهری در سال ۱۳۶۱ شد.
Bildunterschrift:
عدهای شاملو را سرزنش میکنند که چرا بخشی از وقت خود را صرف نوشتن دیالوگ و فیلمنامه برای فیلمهای مبتذل فارسی کرده است. شاملو تابستان ۶۷ در گفتوگویی که در مجله فیلم منتشر شد کارهای سینمایی خود را "کارنامه بردگی"، و تلاشی از سر ناگزیری برای به دست آوردن "یک لقمه نان" توصیف کرده است. در این مورد نیز بیش از آنکه شاملو سزاوار انتقاد باشد، میتوان حکومتی را سرزنش کرد که یکی از برجستهترین و محبوبترین شاعرانش را در تنگنای تامین معاش قرار میدهد.
روزگار غریب غول زیبا
شاملو در شعر "عقوبت" (مجموعه شکفتن در مه) خود را غول زیبایی توصیف میکند که در استوای شب ایستاده و غرق زلالی آبهای جهان است. او یک دهه بعد، تیرماه ۱۳۵۸، در شعر "در این بنبست" از روزگار غریبی سخن میگوید که در آن عشق و نور و شور را «در پستوی خانه نهان باید کرد» این شعر در کتاب ترانههای کوچک غربت منتشر شده و از روزگاری میگوید که در آن قصابان در گذرگاهها مستقر شدهاند و «آنکه بر در میکوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است» روزگاری که شاعر وصف میکند جامعهای پر قساوت و نورستیز است، که سوخت آتش خود را از سرود و شعر تامین میکند.
ده سال از خاموشی این «غول زیبا» میگذرد و در این یک دهه آثار و اموال خصوصی شاعر نیز «روزگار غریبی» را از سر میگذراند. روزگاری که مخالفانش سنگ قبرش را میشکنند و به یغما میبرند و نزدیکترین کسانش آنقدر درگیر دادگاه و کشمکشهای حقوقی و مجادله بر سر میراث او هستند که نام شاعر بیش از آنکه با آثارش و برنامههایی در بزرگداشت او بر سر زبانها باشد، از برکت همین مشاجرهها در مطبوعات و خبرگزاریها تکرار میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر