۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

چه تیپ هائی **فارسی وان ** را نگاه میکنند؟

چه تیپ هائی **فارسی وان ** را نگاه میکنند؟
هفته نامه "پنجره" به قلم دکتر مسعود کوثری، عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران در يادداشتي نوشته است :

فارسی وان تجربه جدیدی در شبکه ‎‎های ماهوارهای تلویزیونی برای ایران است. پیش از آن، نه تنها شبکه ‎‎های ماهواره ای متعددی بودند که از ماورای بحار، بهویژه از آمریکا، برای ایرانیان ساکن ایران برنامه پخش می کردند، بلکه نزدیک ترین تجربه، ام بی سی فارسی است که تا حدودی موفق شده بود که طی دو سه سال گذشته مخاطبان ایرانی را جذب کند.
 
اکنون نوبت فارسیوان است که مخاطب ایرانی را برباید و در این ربودن، انفعالی تمام در این سو مشاهده می شود. حتی واکنش ‎‎ هایی که اکنون به این مسئله مشاهده می شود، خود حاکی از نوعی شتاب زدگی و هراس است که بشتابید که بنیان خانواده و اخلاق و فرهنگ، بر باد رفت
من نمی خواهم در این جا به درستی و نادرستی، واقعی بودن و یا نبودن این هراس و این شتاب بپردازم؛ چراکه مدت ‎‎هاست که ما دچار همین سندروم شده ایم. یک روز سخن از بی بی سی فارسی است، یک روز از ام بی سی فارسی و امروز از فارسی وان . هرچه هست، نشان از آن دارد که نهتنها این مسئله به سادگی تمام بشو نیست، بلکه هر دم از این باغ بری می رسد .
برای تحلیل شبکه ‎‎های ماهوارهای اغلب دو منظر تحلیلی اتخاذ میشود: تهاجم فرهنگی (یا با نام جدیدترش ناتوی فرهنگی) و دیگر ضعف شبکه‎‎ های داخلی. منظر اول، شتابی برای محدودیت و ممنوعیت دسترسی به این شبکه‎‎ ها را فراهم میسازد .
در اقدامی ضربتی از سوی نیروی انتظامی دیش ‎‎های ماهواره ای جمع آوری می شود، بر روی فرکانس ‎‎ های ماهواره ای پارازیت (قانونی و غیرقانونی) انداخته می شود و خلاصه هر اقدامی صورت می گیرد تا دسترسی کوتاه شود: دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. با این حال، بعد از مدتی یا کلک دیگری برای دور زدن این عدم دسترسی اختراع می شود و یا شبکه ای دیگر مثل قارچ می روید: فارسی تو، فارسی تری و یا ...
برای عدهای دیگر، این به خوبی نشان از ناکارآیی شبکه ‎‎های تلویزیونی داخلی دارد. این شبکه ‎‎ ها نمی توانند نیاز های مخاطبان شان را برآورده سازند و با اندک بهانهای و فراهم آمدن شبکهای تازه، فوج فوج از مخاطبان، به شیفتگان و مشتاقان این شبکه ‎‎ها می پیوندند. در این میان، ابتدا کسی به این موضوع توجهی نمی کند؛ به اصطلاح به روی مبارک نمی آورد و همین که مشتاقان زیاد شدند و توی جامعه حرف و بحث راه افتاد، به یکباره به نقد و بررسی آن میپردازند .
در این جا فرصت آن نیست که به هریک از این دو نگاه به شبکه‎‎ های ماهواره ای بپردازیم و کفایت و عدم کفایت آن ‎‎ ها را به بحث بگذاریم، بلکه می خواهیم تنها به یک تیپولوژی اولیه از مخاطبان فارسی وان بپردازیم. به دیگر بیان، می خواهم نشان دهم که چه کسانی به فارسیوان نگاه میکنند. نمی خواهم بگویم چرا، و خواننده خودش از پس آن در چرایش بیندیشد. این تیپ ‎‎ ها آدم ‎‎هایی هستند که من به چشم خودم دیده ام و با آن ‎‎ها درباره فارسیوان صحبت کردهام. شاید تیپ ‎‎های بسیار دیگری هم باشد که خواننده بتواند به این تیپولوژی اضافه کند.
تیپ 1: مادربزرگ بیکار این مادربزرگ، کسی است که دیگر تنها شده است. دختر و پسر ها همگی ازدواج کرده اند و برخی از آن ‎‎ها حتی نوه هم دارند. اگرچه، بسیاری از اوقات به این مادربزرگ تنها سر می زنند، ولی دیگر نمی توانند خانه زندگی خودشان را ر ها کنند.
 
مادربزرگ هم حاضر نیست به خانه آن ‎‎ ها برود و به اصطلاح سربار و مزاحم باشد. اما، از یکی دو سال پیش که شوهرش فوت کرده، دیگر حسابی تنهاست. حوصلهاش سر می رود و مدام به بچه ‎‎ها غر می زند که چرا به من سر نمی زنید. به ابتکار بچه ها، برای این مادربزرگ که اتفاقا آدم مذهبی هم هست و نماز و روزه اش را مرتب به جا آورده و به یک معنا از جمله آدم ‎‎های قدیمی است و اهل مد و این حرف ‎‎ ها هم نیست، دیش ماهواره گذاشته اند و کانالش را هم روی فارسی وان تنظیم کرده اند .
تلویزیون از بام تا شام روشن است و مادربزرگ مشتری دائمی فارسی وان. نگاه می کند و باز هم نگاه می کند. مادربزرگ بعضی چیز ها را خوب می فهمد، روابط خانوادگی، ازدواج و طلاق و مشکلات زنان و دعوا های خانوادگی را. اما، برخی چیزها را به اصطلاح «نمیگیرد». از استعارات و روابط پنهان هم گهگاه سر در نمی آورد. اما، دنبال کردن زندگی و سرنوشت آدم ‎‎ ها برایش جالب است و وقتی دختر ها و پسر ها و نوه ‎‎ها به دیدنش می آیند، شروع می کند به تعریف کردن . سیر تا پیاز را می گوید. ویکتوریا محور زندگی او شده است و سرنوشتش برای او کتابی تصویری است.
تیپ 2: مادر و پدر بازنشسته این پدر و مادر دخترشان را به خانه بخت فرستاده اند و دو پسرشان هم در خانه نیستند. هر دو هم سربازی شان را رفته اند. یکی سر کار است و دیگري هم دنبال کار و بیشتر اوقات، خارج از خانه. پدر و مادر، هر دو میانسالی را رد کرده اند و دیگر حرفی برای گفتن ندارند .
گهگاه هم که حرفی می زنند همان گله گذاری ‎‎های قدیمی و کهنه شده است: درباره خواهر و مادر مرد و اینکه چه گفته اند و چه کردهاند و خلاصه لحظات تلخی که هیچ گاه از حافظه زن پاک نمیشوند. ویکتوریا برای آنان هم سرگرمی است. موضوع مشترکی است که بهجای آن که با هم دعوا کنند، می تواند کنار هم بنشانندشان .
 
هر موقع به میهمانی می روند موضوعی جدید برای حرف زدن با دیگر زنان فامیل است و بهانه ای برای زود به خانه بازگشتن: ویکتوریا منتظر است! برای زن، ویکتوریا مظهر زنی است که زندگی پر فراز و نشیبی دارد و سختی ‎‎ های اجتماعی بسیاری را پشت سر می گذارد.
اما، بعضی وقت ‎‎ ها هم جبران می کند. اگر به او خیانت شود، خیانت می کند. اگر به بازی گرفته شود، به بازی میگیرد و به اصطلاح به شیوه خودش انتقام می گیرد. برای زن نگونبخت که جفا های شوهر و خانواده شوهر را بسیار دیده، زندگی ویکتوریا یک تسلاست؛ نوعی همدردی و نوعی انتقام پنهان. او نمی تواند کارهای ویکتوریا را بکند، پس ضمن آنکه آه می کشد، همینکه در درون کمی تسلا مییابد، برایش خوب است.
 
اما، مرد که شر و شور جوانی را پشت سر گذاشته هم به ویکتوریا علاقه مند است. برای او دیدن ویکتوریا نوعی حظ بصری است؛ چیزی که دوباره تخیلات جنسی اش را بیدار می کند. به هیچ وجه با خیانت موافق نیست و خدا را شکر میکند که جای مردان سریال نیست، اما ماجراجویی جنسی برایش جالب است و منشاء تخیلات دیگر .
تیپ 3: زن و شوهر جوان
این زن و شوهر که پنج شش سالی است که با هم ازدواج کرده اند و با هم کم و بیش توافق دارند، تفریحی ندارند جز ماهواره نگاه کردن. مرد شغل خصوصی دارد و بیشتر اوقاتش سر کار است و زن توی خانه است و با بچه اش سرگرم. اما این سرگرمی موقعی که مادرش آن نزدیکی ‎‎هاست هم دیگر وقتش را نمی گیرد .
بی کار است مانتو های جورواجورش را خریده، انگشتر و جواهراتی هم روبه راه، خریده و دیگر حوصله بازار رفتن ندارد. شبکه ‎‎ های تلویزیونی داخلی برایش خسته کننده است و تنها وقتی به سراغ آن ‎‎ها می رود که بخواهد بچه اش را با برنامه ‎‎ های کودک سرگرم کند. سریال ‎‎های خانوادگی ایرانی را که جالب باشد دنبال می کند، اما از وقتی ویکتوریا را شناخته دیگر دست از سریال‎‎ های ایرانی هم برداشته و یکسره مشتری فارسی وان شده است .
زن خیلی راضی نیست که مسائل ضداخلاقی (خیانت و این جور چیزها) را بچه اش و حتی شوهرش نگاه کنند. بچه اش را میتواند یک جوری قانع کند، اما به شوهرش باید دائم یادآوری کند که این جا ایران است و باید مراقب خودش باشد که گول نخورد .
به همین دلیل، زن سریال‎‎ های کره ای را که آدمهایش پوشیده ترند و روابط شان ظاهرا اخلاقی تر است و با جامعه ایران جور درمی آید، بیشتر می پسندد. دیدن کره ای ‎‎های اخلاقی که روابط خانوادگی شان شبیه جامعه ایران است و قهر و آشتی های شان شبیه خود ما، و حجب و حیای اجتماعيشان گهگاه حتی مایه حسرت ما هم میشود، هم فال است هم تماشا؛ هم دنیای تازه را می بینی که خیلی دیگر توی چادر و چاقچور پیچیده نشده اند و دائم با حکومت در این باره درگیری ندارند و هم روابط شان پاستوریزه است .
 
به همین علت گردانندگان فارسیوان به خوبی می دانند که کنار ویکتوریا حتما باید کره ای ‎‎های چشم باریک را هم داشته باشند، وگرنه خیلی زود خانواده ‎‎های ایرانی، به ویژه زنان ایرانی، پس میزنند و دیگر امیدی به ادامه کار نیست. علاوه بر آن، توی شبکه هم کالاهای جدید تبلیغ میشود که شوق خرید را در زن زنده نگه می دارند و هم از آرایش و مدل ‎‎ های جدید پوشش باخبرش میسازند .
این زن سیاسی نیست و تازه به دلیل وقایع اخیر سیاسی حتی از سیاست، زده هم شده است. پس خیلی به اخبار و مباحث سیاسی هم نیازی ندارد. برای او هم سریال ‎‎ها وسیله ای است که توی جمع های خانوادگی و زنانه اظهارنظر کند و چیزی برای تعریف کردن داشته باشد .
اما، مرد هم خوشحال است که این برنامه ‎‎ها زنش را سرگرم میکنند و کمتر مجالی برای اظهار نارضایتی از زندگی «یکنواخت» برایش می گذارند و از طرف دیگر، آب سردی است بر تنش‎‎ ها و هیجانات سیاسی که دیگر کم کم خسته و کوفته اش کرده است .
 
دائم این جمله را می گوید: «ببین اونا چقدر راحت زندگی میکنند و ما چقدر به خودمان سخت می گیریم» و آه از نهادش بر میآید. وقتی هم توی جمع ‎‎های خانوادگی می نشیند به تحلیل جامعه و زندگی «اونا» و «ما» می پردازد و نتیجه گیری میکند. مرد نیز به سبک خودش با روابط غیراخلاقی زندگی «اونا» خیلی موافق نیست، اما مدام می گوید «ببین چقدر راحت هستند، چقدر راحت زندگی می کنند». برای مرد که گهگاه از روابط اجتماعی و خانوادگی خود به تنگ می آید، این سریال ‎‎ ها مفری است برای تخلیه روانی و آرامش یافتن. سریال ‎‎ها برای او هم حظ بصری دارد.
تیپ 4: زن و شوهر واقعا جوان
این زن و شوهر، دختر و پسر جوانی هستند که بتازگی ازدواج کرده اند و دل شان می خواهد که زندگی متفاوتی با قدیمی ‎‎ ها (پدر و مادرشان، حتی زنان و مردان میانسال که یک دهه زودتر از آن ‎‎ها ازدواج کرده اند) بنا کنند.
نگاهی انتقادی به زندگی اجتماعی و قیود و کنترل اجتماعی دارند. بی بند و بار نیستند، اما می خواهند از زندگی شان لذت ببرند: خوب بپوشند، خوب بخورند، فیلم ‎‎های خوب ببینند، سفر بروند، کافی شاپ بروند، و قیود سنتی که دست و پای پدر و مادرهای شان را بسته بود کنار بگذارند .
 
همان طور که عاشق هم هستند، حاضرند به سادگی از هم جدا شوند. با هم قرار گذاشته اند که اگر یک روز احساس کنند هم را دوست ندارند، خیلی ساده بدون اینکه دیگران را به زحمت بیندازند و به اصطلاح پای بزرگ تر ‎‎ها و ریش سفیدان به میان بیاید و گرفتار کشاکش دادگاه و این جور چیز ها بشوند از هم جدا شوند.
 
برای این دو تجربه سریال ها، یعنی تأیید عقاید آنان درباره زندگی؛ این که زندگی همین مدت کوتاهی است که باید از آن برای تجربه کردن هرچه بیشتر استفاده کرد. این دو هم اگرچه در اساس، بی اخلاقی را نمی پذیرند و خیانت را تأیید نمی کنند، اما تأیید می کنند که هر کس باید آزاد باشد که مسیر خودش را انتخاب کند. آن ‎‎ ها به بازیگران سریال‎‎ ها حق می دهند که خیلی ساده تصمیم می گیرند و خیلی به کنترل ‎‎های اجتماعی توجه نمی کنند .
 
برای این دختر و پسر جوان زندگی با فانتزی هایش قشنگ است و زندگی بدون فانتزی یعنی همان زندگی پرقیود سنتی پدر و مادرهای شان. دیدن سریال ‎‎ ها برای آنان تثبیت بهشتی است که بیرون از ایران برای خودشان ترسیم کرده اند و هر چه فشار ها و کنترل ‎‎های اجتماعی بیشتر می شود، آنان با ولع بیشتر به این تصاویر پناه می برند .
تیپ 5: باکلاس‌ها
در این خانواده ‎‎ها که پدر و مادرهای شان از مشاغل به نسب رده بالای جامعه هستند و به طبقه متوسط به بالا و یا حتی بالا (ثروتمندان میانه) تعلق دارند، دیدن همه چیز برای اعضای خانواده آزاد است. دیدن شبکه ‎‎ های ماهواره ای بخشی از سبک زندگی آنان است.
 
دیدن این قسم سریال ‎‎ ها نه از برای وجه جنسی آن ‎‎ هاست و نه تأیید روابط غیراخلاقی آنها. همه چیز خیلی عادی پیش میرود. آن ‎‎ها ظاهرا در ایران زندگی می کنند، اما در اتمسفر خاص خودشان هستند. زندگی شان ترکیبی است از ایرانی بودن با ارزش‎‎ های غربی. از دیدن خیلی چیزها جا نمی خورند؛ اگرچه ممکن است گهگاه اندکی هم جا بخورند. خیلی مشتری شبکه ‎‎های داخلی نیستند، اگرچه مادر خانواده باز هم تمایل دارد که سریال ‎‎های داخلی را دنبال کند .
تیپ 6: بینندگان توراهی خلاصه به مخاطبان و بینندگان توراهی می رسیم. اینان آن دسته از بینندگانی هستند که ماهواره ندارند، و دلشان هم نمی خواهد داشته باشند، به دلایل مختلف: از جمله سن بچهها، عقاید دینی، کنترل اجتماعی، ترس از غیرقانونی بودن ماهواره و... اما، بدشان نمی آید به خانواده اقوام که می روند یک قسمت یا اپیزود را نگاه کنند. گهگاه با ولع به حرف ‎‎ های درباره سریال ‎‎ها گوش می دهند و میپرسند که «راستی قسمت قبلی اش چی شد؟» این گروه اگرچه بینندگان دائمی نیستند، اما به نحوی درون شبکه مخاطبان هستند. وقتی بحث سرگرمی ماهواره می شود، حسرت می کشند که چرا ندارند و وقتی از نکات غیراخلاقی آن آگاه می شوند، خدا را شکر می کنند که ندارند. به هر حال در خوف و رجاء دائم هستند.
آن چه در مورد این دسته جالب است این است که پیام را به هر حال دریافت می کنند، اگرچه غیرمستقیم و یا تکه تکه؛ اما با تخیل شان بقیه را پر می کنند. خانواده ‎‎ های محترمی هستند و سعی می کنند موضعی فراتر از دوستان و آشنایانشان که ماهواره دارند، اتخاد کنند، اما گهگاه هم در این گرداب غرق می شوند .
چند نتیجه آن چه آمد، تنها برخی از تیپ ‎‎های بینندگان فارسی وان بود. خواننده خودش حدس بزند که این عده چرا و با چه انگیزهای شبکه ‎‎های ماهوارهای را نگاه می کنند. درباره این که چرا شبکه ‎‎ هایی نظیر فارسی وان ایجاد شدهاند، هم می توان اندیشید و به نقد آن پرداخت. اما نگارنده تلاش کرده است تا تصویری متفاوت از آدم ‎‎ها به دست دهد.
اما، در پایان، چند نتیجه کوتاه :
-
زندگی اجتماعی چنان در ایران، به ویژه شهرهای بزرگ، پیچیده و متنوع شده است که ما با یک مخاطب واحد روبه رو نیستیم.

-
نظام ارزشی این گروهها، متفاوت است و اگرچه روابط غیراخلاقی را در بیشتر موارد تأیید نمیکنند، اما راحت بودن و سخت نگرفتن را تأیید می کنند .

-
برای بیشتر مخاطبان، جذابیت ‎‎های این سریال ‎‎ های دنباله دار (به اصطلاح سوپ اُپراها) از نظر داستان و شخصیت پردازی به قدری است که همه را جذب می کند .

-
برای عدهای از بینندگان، دیدن این سریال ‎‎ها و برنامه ‎‎ها نوعی فرارفتن از محیط اجتماعی و فرونشاندن فشار های ناشی از محیط اجتماعی و حتی در مواقع خاص، فشار های سیاسی است .

-
انگیزههای گروه ‎‎های مختلف اجتماعی برای دیدن شبکه ‎‎های ماهواره ای متفاوت است. بنابراین، اثر شبکه ‎‎های ماهوارهای هم روی این گروه ‎‎ها متفاوت خواهد بود .

-
فقط دیدن فارسیوان نیست که تأثیر می گذارد، بلکه بسیاری از افراد در شبکه مخاطبان قرار می گیرند، بدون این که بیننده دائمی باشند (بینندگان توراهی). همه این ‎‎ها چالش ‎‎هایی است که در برابر شبکه ‎‎های داخلی تلویزیونی و مهم تر از آن در برابر نظام اجتماعی ما قرار دارد. فراموش نکنیم که همه چیز از تغییر باور ها و ارزش ‎‎ها شروع می شود و تلویزیون یکی از کارگزاران تغییر اجتماعی در جوامع معاصر است .

هیچ نظری موجود نیست:

با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید