قاجارها و قاجاریه زیر ذرهبین
فتحعلی شاه در موزهای در لندن
بازنگری و چشم انداز، مروری بر تحقیقات دوره قاجار، نام تازه ترین کنفرانس بین المللی در زمینه ایرانشناسی بود. این کنفرانس در آغاز این هفته، در دهمین کنفرانس موسسه بین المللی مطالعات قاجار در دانشگاه آکسفورد انگلستان پایان یافت.
منوچهر اسکندری قاجار، رئیس این موسسه و رئیس بخش خاورمیانه شناسی دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا و همایون کاتوزیان استاد تاریخ و ادب دانشگاه اکسفورد از سوی کالج سنت آنتونی، بخش خاورمیانه شناسی این دانشگاه، میزبانی این کنفرانس چهار روزه را بر عهده داشتند که از روز ۱۱ تا ۱۳ اوت برابر با ۲۰ تا ۲۳ مرداد برگزار شد.
در این کنفرانس نزدیک سی تاریخ نگار، استاد، محقق و کارشناس از ایران، اروپا و آمریکا نتیجه پژوهش های خود را در سخنرانی ها و میزگردهایی درباره ادب، هنر، نمایش، خطاطی، عکاسی، چهره های شاخص، دنیای زنان و اسناد دوران قاجار به جمعی از شرکت کنندگان در کنفرانس ارائه دادند. اولین میهمان این هفته پیک فرهنگ، منوچهر اسکندری قاجار درباره کنفرانس اکسفورد و تلاش های یازده ساله موسسه بین المللی تحقیقات قاجار می گوید.
- این دهمین سالی است که دوران قاجار در گفت و گوی کارشناسان و سخنرانی شان، با تشکیل همایش به بحث گذاشته می شود. امسال چه بحث هایی مطرح شد و کدامشان بکر بود و دفعات پیش درباره آن صحبتی نشده بود؟
منوچهر اسکندری قاجار: این دفعه همانطور که ملاحظه می فرمایید از تیتر کنفرانس یک بازنگری بود به ده سال اخیر و چشم اندازی بود به ده سال آینده که انشاء الله این موسسه ادامه داشته باشد و ما بتوانیم کنفرانس هایی بگذاریم. آنچه بکر بود این دفعه صحبت آقای هما کاتوزیان بود و صحبت آقای بهرام بیانی. ما تا حالا درباره شعر و ادبیات و به خصوص صحبت آقای بیانی که درباره خط در دوره قاجاریه بود، صحبتی نداشتیم. از همه صحبت ها بکر تر به نظر من این بود. درباره میرزا غلامرضا صحبت کردند.
- مباحث دیگر تاریخی چه بود؟
دو تا از صحبت ها خیلی جالب بود درباره عبدالحسین میرزا فرمانفرما و کامران میرزا، دو تا از شخصیت های مهم زمان قاجاریه. به خصوص صحبت درباره کامران میرزا که خانم هایدی والکر از دانشگاه لندن صحبت می کردند. خیلی جالب بود؛ برای اینکه کامران میرزا یکی از شخصیت هایی است که درباره ایشان خیلی کم نوشته شده و آثار تاریخی پیدا می شود. چیزی هم که هست، در دو قطب مختلف است. کسانی که از خانواده نوشته اند، خیلی مثبت نوشته اند و کسانی که از خانواده نیستند، خیلی منفی درباره ایشان نوشته اند. صحبت خانم هایدی والکر جالب بود، صحبت شان را شروع کردند، تمام نظریات منفی را درباره کامران میرزا لیست کردند ولی کل صحبت جالب بود برای اینکه ایشان هم نظریه شان این بود که محال است که از تمام زندگی سیاسی ایشان فقط چیزهای منفی یا چیزهای مثبت آنجوری باشد. باید یک پرتره مابین اینها باشد که زیاد روی کامران میرزا با اینکه ایشان یکی از پسرهای مهم ناصرالدین شاه بودند، کار به این صورت نشده هنوز و این برای ما خیلی مهم است.
- خانم منصوره اتحادیه، استاد تاریخ از ایران آمده بودند. میهمانان دیگر از ایران چه کسانی بودند؟
همانطور که عرض کردم آقای بهرام بیانی تشریف داشتند از تهران، دکتر علی میرانصاری از تهران تشریف داشتند، از دایره المعارف بزرگ اسلام هستند. آقای کامران صفامنش تشریف داشتند که یکی از آرشیتکت های بنام ایران است و تخصص ایشان درباره تهران زمان قاجاریه است. آقای محمدرضا طهماسب پور هم تشریف داشتند که تخصص شان عکس و عکاسی در زمان قاجاریه است. میهمانانی که از ایران داشتیم، میهمانان خیلی بنامی بودند و کارهایی که ارائه کردند بسیار جالب بود.
آغاز تجدد
چنانکه گفتیم این اولین سال بود که همایش موسسه بین المللی مطالعات قاجار مشترکاً با دانشگاه اکسفورد انگلستان برگزار شد. استاد تاریخ و ادب این دانشگاه، همایون کاتوزیان به نمایندگی از بخش خاورمیانه شناسی این دانشگاه، کالج سنت آنتونی یکی از دو میزبان این کنفرانس بود. همایون کاتوزیان از جمله در کتاب «دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی» درباره دوران قاجار نوشته و بخشی از تازه ترین کتابش «ایرانیان» شامل تاریخ ایران از دوران اساطیری و هخامنشیان گرفته تا رویدادهای بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ هم درباره دوران قاجار است که ترجمه فارسی آن از حسین شهیدی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه بیروت در دست انتشار است. همایون کاتوزیان دومین میهمان پیک فرهنگ این هفته درباره دهمین همایش بین المللی مطالعات قاجار در دانشگاه اکسفورد و ویژگی های این دوران تاریخی می گوید.
گمان می کنم همه اهل تاریخ که در آن دوره کار می کنند متفق باشند که دوره قاجار آغاز جامعه مدرن و مدرنیسم در ایران است. یعنی ما دوره مدرن ایران را، تاریخ مدرن را دوره قرن نوزدهم تا امروز می دانیم.
- علاقه ای که امسال دانشگاه اکسفورد به قاجار شناسی نشان داد از چه بود؟
همایون کاتوزیان: بیش از دو سال پیش بود که آقای دکتر منوچهر اسکندری که رئیس موسسه بین المللی مطالعات قاجار است و بنده ایشان را از قبل می شناختم، با من تماس گرفت و پیشنهاد کرد که دهمین کنفرانس را که تشکیل می دادند امسال در اکسفورد انجام شود. بنده هم که با این موسسه آشنایی داشتم و حتی در بعضی از کنفرانس های شان سخنرانی کرده بودم با کمال میل استقبال کردم. با همکاران مان رئیس مرکز خاورمیانه کالج سنت آنتونی و صاحب کرسی مطالعات فارسی و غیره و غیره فقط نه اینکه مشورت کرده باشم... بهشان گفتم که به نظر من این کار، کار خوبی است و باید انجام دهیم و آنها صد در صد پشتیبانی کردند و این بود که هم کالج سنت آنتونی و هم دانشگاه اکسفورد میزبان این کنفرانس شدند. موسسه بین المللی مطالعات قاجار به ویژه برای این تشکیل شده که دقیقاً همانطور که اسمش می رساند، درباره دوره قاجار و تاریخ سیاست و نقاشی و شعر و معماری... هر چه مربوط به آن دوره می شود، مطالعات و تحقیق شود. با توجه به این که تحقیقات علمی جدی درباره آن دوره که قرن نوزدهم میلادی می شود، در گذشته در ایران بسیار کم شده بود. در نتیجه این خودش خلایی را پر می کرد.
- در این کنفرانس خارج از جنبه هایی که پرداخته شد، کدام ها بودند که کمتر درباره شان صحبت شده بود؟
مثلاً فرض بفرمایید آقای بهرام بیانی درباره خط و خوش نویسی میرزا غلامرضا اصفهانی که بزرگترین خطاط قرن نوزدهم و زمان قاجار بوده سخنرانی کرد و سخنرانی بسیار بکری کرد و خیلی نکات تازه ای توی آن بود. یک معرفی از غلامرضا اصفهانی بود که سابقه نداشت. حتی درباره خطاطی، درباره یک قطعه از خط ناصرالدین شاه صحبت کرد و توضیحاتی راجع به آن داد که خیلی جالب بود. یا مثلاً آقای علی میرانصاری که در دایره المعارف بزرگ اسلامی در تهران مقامی دارد، ایشان درباره ورود تئاتر فرنگی به ایران در قرن نوزدهم صحبت کرد... از نمایشنامه ها و ترجمه نمایشنامه مثل نمایشنامه مولیر و غیره و بعد نمایشنامه نویسی به فارسی و یواش یواش اجرای نمایش، که از ابتدای قرن تا انتهای قرن طول کشید. سخنرانی های دیگر و مقالات دیگری هم ارائه شد که بیشترشان -اگر نه همه -خیلی جالب بودند.
- خود شما درباره بازگشت ادبی صحبت کردید. از لحاظ ادبی، ویژگی این بازگشت چه بوده و چه ویژگی را در تاریخ ادب ایران می شود زیر اسم دوران قاجار ثبت کرد؟
تا آنجا که به شعرا مربوط می شود، آنها بازگشتند به سیستم های کلاسیک و آنها را الگو و مدل قرار دادند. اما کارشان کاملاً بدون ارزش و تقلیدی نبود. در نثر به خصوص کارشان خیلی مهم بود. برای اینکه پیش از آن یک نثر پیچیده مغلق نامفهومی پدید آمده بود در اواخر قرن هجدهم که بعد کسانی مانند قائم مقام، قاآنی شیرازی و به خصوص ملکم خان، و حتی یغمای جندقی پیش از ملکم خان، خیلی نثر را به روز و آسان فهم کردند.
- چه نتیجه ای درباره این که دوره قاجار را چگونه می شود در فرهنگ ایران اسم گذاری کرد، گرفته شده؟
گمان می کنم همه اهل تاریخ که در آن دوره کار می کنند متفق باشند که دوره قاجار آغاز جامعه مدرن و مدرنیسم در ایران است. یعنی ما دوره مدرن ایران را، تاریخ مدرن را دوره قرن نوزدهم تا امروز می دانیم. یعنی از به سلطنت رسیدن فتحعلیشاه تا امروز را می گوییم دوره مدرن. البته مثل دوره های مدرن اروپا که از رنسانس شروع می شود، تغییرات ایجاد شده. قرن شانزدهم اروپا با قرن هفدهم یکی نبود. هفدهم با هجدهم یکی نبود. بنابراین درست است تغییرات زیادی شده ولی آغاز دوره مدرن را مثلاً فرض کنید از سال ۱۸۰۰ می گیریم تا امروز.
تصویر آینده
هر تحقیق تاریخی مبتنی بر اسناد است. از قراردادها و مکاتبات دولتی گرفته تا نامه ها و یادداشت های روزانه شخصی و روایت های منعکس نشده از رویدادهای مرکز و حاشیه، پایتخت و نقاط دوردست و بازهم فراتر از این.
- از دوران قاجار چه بر جای مانده؟ آنچه برجای مانده تا چه حد در دست عموم و تاریخ نگاران است؟
سومین میهمان پیک فرهنگ به این پرسش پاسخ می گوید؛ تورج اتابکی، صاحب کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای میانه در دانشگاه لایدن هلند و رئیس موسسه بین المللی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای میانه در آمستردام که نتایج بخشی از تحقیقات خود را در کنفرانس اکسفورد ارائه داد.
- شما خودتان در میزگردی شرکت داشتید که در مورد اسناد این دوره بود. این میزگرد به چه نتیجه رسید؟
در مورد قاجار مشکلی که داریم اینست که اسناد تاریخی مربوط به این دوره عمدتاً در آرشیوهای دولتی نگاه داشته می شود و آن هم بیشتر اسناد سیاسی است. یعنی اسناد مرتبط به تاریخ سیاسی. مثل اسنادی که در سازمان اسناد ملی نگاهداری می شود یا اسنادی که در وزارت امور خارجه نگاهداری می شود. اسناد مربوط به کارگزاری ها، نه آنهایی که ما هیچ گزارشی از وضعیت شهرهای ایران به شکل منسجم، مرتب و منظم در دست نداریم. تاریخ نگاران ما به تاریخ نگاری محلی روی نکرده اند. این که به هر صورت جمهور مردم در اواخر قرن نوزده میلادی و در اوایل قرن بیستم چگونه با این پدیده تجدد رو به رو شدند؟
مرتبط هستند به سفارت خانه ها و کنسولگری های ایران در خارج از کشور. ما تا زمان رضا شاه بخشی در وزارت امور خارجه داشتیم که گزارش های برخی از شهرهای مرزی ایران را یا استان های مرزی ایران را جمع آوری می کرد و به نام کارگزاری مشهور بود. اینها هم در دسترس هستند. اما آنچه خلاء اش را می بینیم، آرشیوهای گسترده ای که در خانه های کسانی که به هر صورت موقعیتی داشتند در سلسله مراتب دولتی قاجار یا اهل قلم بودند در آن زمان، وجود دارد و اینها در دسترس نیست. بعد از انقلاب ۵۷ با یورشی که انقلابیون به خانه های بزرگان قوم کردند، اسنادی از این خانه ها را برداشتند. چیزهای آنتیکی بود، کتاب بود یا سند بود. اینها همه مصادره شد. اسناد و کتابها به موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتقل شد و در آنجا حداقل تا آن اندازه ای که به آنجا منتقل شد قابل دسترسی است. اما در این زمینه بسیاری از کسانی که صاحب مجموعه اسناد خصوصی بودند، توانستند اینها را نگاهداری کنند و از دستبرد مصون نگاه دارند. اینها در حقیقت یک مجموعه بسیار غنی است که ما تلاش می کنیم از کسانی که صاحب این مجموعه هستند، این مجموعه ها را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یعنی در کنار مجموعه اسنادی که در موسسات دولتی نگاهداری می شود، مجموعه اسنادی هم هست که در اختیار افراد خصوصی است و تلاش می کنیم که اینها در اختیار پژوهشگران قرار گیرد. همین جا بگویم که انجمن مطالعات قاجار و پژوهشکده تاریخ اجتماعی در آمستردام با همکاری هم توانستند یک مرکز اسناد دوره قاجار را تاسیس کنند و آرام آرام بسیاری از این اسناد پراکنده ای که به ویژه در اروپا و آمریکا خارج از ایران وجود دارد، انتقال بدهند به این مرکز اسناد.
- با رجوع به این اسنادی که می گویید، به ویژه آن بخشی که در خانه ها بوده و خصوصی بوده و دولتی نبوده، چه پرسش های تاریخی را ممکن است مورخانی مثل شما بتوانند جواب دهند که الان به آنها نمی شود جواب داد؟
تاریخ قاجار یا تاریخ نگاری دوره قاجار مثل تاریخ نگاری بیشتر دوره های تاریخ ایران زیر حکم تاریخ سیاسی است. این اسناد خصوصی که در دست داریم بیشتر پرتو می اندازد به تاریخ اجتماعی این دوره. به بود و باش مردم. به تاریخ فرهنگی این دوره. به آنچه که ما در آرشیوهای رسمی، سیاسی، اداری نمی توانیم پیدا کنیم. اینها هستند که می توانند در حقیقت مکمل آن تاریخ نگاری سیاسی ما باشند.
- وصول به این اسناد چه چیزی را برای ایرانیانی که امروز زندگی می کنند، روشن می کند؛ که به زندگی روزمره شان ربط داشته باشد؟
آن تاریخ سیاسی هم که ما داریم بیشتر به یکی دو تا شهر ایران محدود می شود. یعنی ما هیچ گزارشی از وضعیت شهرهای ایران به شکل منسجم، مرتب و منظم در دست نداریم. تاریخ نگاران ما به تاریخ نگاری محلی روی نکرده اند. این که به هر صورت جمهور مردم در اواخر قرن نوزده میلادی و در اوایل قرن بیستم چگونه با این پدیده تجدد رو به رو شدند؟ ما گزارش های مختلفی داریم که فلان نشریه چاپ شد و پخش شد و فلان رساله درآمد و منتشر شد. اما اینکه جمهور مردم چگونه به این تظاهرات تجدد رویکرد داشتند، چگونه قبول کردند و یا پس زدند، ما اینها را در دست نداریم. به گمان من تا زمانی که یک شناخت مکفی از گذشته مردم مان، از روانشناسی مردم مان و اینکه این مردم چگونه می توانند در برزخ های سیاسی پاسخ های متفاوتی بدهند، نداشته باشیم، نمی توانیم به تصویر آینده جامعه مان بنشینیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر