۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

هفت سوالي که همه کتاب‌نخوان‌ها مي‌پرسند

1 ) آخرش که چي؟!

سوال‌هاي کتاب‌نخوان‌ها معمولا بهانه‌هاي کتاب‌نخواني هم هستند؛ براي همين است که جواب دادن به اين سوال‌ها مي‌تواند شما را مجبور به کتاب خواندن کند؛ البته به شرطي که آن قدر وجدان داشته باشيد که با حل شدن بهانه‌ها، دنبال راه جديدي براي فرار از کتاب‌خواني نگرديد!



2 ) چکار کنيم کتاب‌خوان بشويم؟

آدم را سگ بگيرد، اما جو نگيرد. لامصب اين جو گرفتگي چيز غريبي است؛ آدم را از اين رو به آن رو و حتي بالعکس مي‌کند. شما چند ماه با يک مشت کتاب‌خوان غيرخرخوان بگرديد و با آنها به کتابخانه و کتاب‌فروشي و اين قبيل جاها برويد. بعدش خودتان دلتان براي چهار تا طرح جلد خوش آب و رنگ و رفيق جنگ و سالن تنگ و کتابدار مشنگ، تنگ خواهد شد؛ آن هم به صورت لحظه به لحظه و دنگ دنگ.



3 ) چند تا کتاب بخوانيم بس است؟

براي جواب اين سوال بين دانشمندان اختلاف هست؛ بعضي گفته‌اند: "يکصد کتابي که پيش از مرگ بايد خواند" و بعضي هم گفته‌اند: "يکي ديگر هم بخوانم و بميرم بهتر است يا نخوانده بميرم؟" شما اگر آمارت هنوز زير 10 تا کتاب غيردرسي است، بهتر است اين طرف‌ها پيدايت نشود.



4 ) به جاي کتاب مجله بخوانيم، قبول نيست؟

داستان آن آهنگر را شنيده‌ايد که به شاگردش گفت: ايشان مي‌تواند در حالت‌هاي نشسته، لميده، درازکش و حتي در گور خوابيده به فعاليت خودش ادامه بدهد، منوط به اين که در آن کوره آهنگري لعنتي بدمد؟! اين حکايت البته به جواب سوال شما ممکن است ربط داشته باشد اما در آمارگيري‌ها به آن توجه نشده و متاسفانه سرانه مطالعه را براي همان دميدن در حال ايستاده و مثل آدم در نظر مي‌گيرند. حالا ديگر خود دانيد؟



5 ) حالا نمي‌شود فيلمش را ببينيم؟

چرا مي‌شود اگر خودتان خسته مي‌شويد مغز مبارک را به کار بيندازيد و يک داستان را توي ذهنتان بسازيد و براي شخصيت‌هايش ايضا توي همان ذهنتان "چشم چشم دو ابرو" بگذاريد، حتما برويد آن فيلمش را ببينيد. خسته نباشيد!



6 ) وقت از کجا بياوريم کتاب بخوانيم؟

لطفا بيدار شويد، به خودتان بياييد و دست از اين همه شکسته نفسي برداريد شما که اين همه وقت براي سر کار گذاشتن دوستان و استادان داريد، ديگر چرا؟ شما که اين طور بفرماييد، ما چه بگوييم؟ فوق فوقش اين است که براي رسم نمودار مسير رفت و آمدتان، طولاني‌ترين يا شلوغ‌ترين مسير ممکن را انتخاب کرده، در ساعات گرفتاري در ترافيک، کتاب مي‌خوانيد ديگر. اين هم شد سوال؟



7 ) پول از کجا بياوريم کتاب بخريم؟

براي اين کار روش‌هاي بسياري هست که ما به ذکر يک نمونه اکتفا مي‌کنيم. در اين روش شما يک شب براي همسر محترم در باب اهميت کتاب در زندگي و نقش فرهنگ در استحکام مباني خانواده داد سخن مي‌دهيد و بعد هم اظهار مي‌داريد که براي تامين هزينه کتاب ناچاريد از مخارج شام بيرون کم کنيد. از آنجا که همه آدم‌ها از ناحيه شکم آسيب‌پذير هستند، به هفته نکشيده خود خانم طوري رديف‌هاي بودجه را جا به جا کرده‌اند که هم پول کتاب تويش باشد و هم شام رستوران.



يک کتاب چقدر پول مي‌خواهد؟

فرمول کلي محاسبه قيمت کتاب با قطع معمول و درزمان حاضر صفحه‌اي 20 چوق است؛ يعني مثلا کتاب 500 صفحه‌اي احتمالا 10 هزار توماني آب مي‌خورد. قطع جيبي و پالتويي بالاخره بايد اندکي ارزانتر باشند که اين اختلاف را مخصوصا در تعداد صفحه بالا نشان مي‌دهند. هر چه نوبت چاپ کتاب پايين‌تر باشد، ارزان‌تر است. و بالاخره اينکه جلد سخت (گالينگور) به جاي جلدهاي ساده مقوايي (شميز) يک تنه قيمت را چند هزار توماني بالا مي‌کشد.

کتاب‌هايي که ما به شما توصيه مي‌کنيم تا 5 هزار توماني‌ها هستند که براي جيبتان مناسبند، قطرشان با روشن‌فکري جور در مي‌آيد، يک چيزي ازشان مي‌فهميد و با توجه به حجمشان واقعا حوصله مي‌کنيد بخوانيدشان.

زير 2 هزار: کتاب‌هاي يک بار مصرف، کتاب‌هاي جيبي، کتاب‌هاي کودکان، کتاب‌هاي شعر (که اين رقم هم از سرشان زياد است)، کتاب‌هاي قديمي‌ ناشران دولتي يا عتيقه‌اي که هنوز عقلشان به گران کردن نرسيده.

2 تا 5 هزار: کتاب‌هاي رمان، قصه، نمايشنامه و از اين دست با جلد شميز.

5 تا 12 هزار: همان موارد بالا با جلد گالينگور، کتاب‌هاي جلدي و کلا کتاب‌هاي داراي ترجمه خوب، ناشران زرنگ و خريداران ساده دل.

بالاي 12 هزار: کتب مرجع، کتاب‌هاي هنري و کتاب‌هاي ويتريني که قرار است رنگشان به کتابخانه‌تان بيايد.

تبصره: کتاب‌هاي ناياب و دست دوم و افعال بي‌قاعده در هر گروهي ممکن است جاي بگيرند.



از کجا شروع کنيم؟

نمي‌شود ناگهان به يک خوره کتاب درست و حسابي تبديل شد. کتاب‌خواني راه ميان بر ندارد. اولين پله‌ها را بايد خودتان تنهايي برويد.

از قديم گفته‌اند: "کم بخوان، هميشه بخوان". اين ضرب‌المثل حکيمانه علاوه بر شب‌هاي امتحان، در مورد کتاب‌خواني تفنني هم صدق مي‌کند حتما با کتاب‌هاي کوچک و کم حجم شروع کنيد و نگران تمسخر احتمالي دوستان به خاطر زير بغل نزدن هر 7 جلد "در جست و جوي زمان از دست رفته" نباشيد!

البته خيلي هيجان انگيز است که آدم بداند "داستان پساپست مدرن" چه جور جانوري است و براي دوستانش هم در همين زمينه کنفرانس تخصصي بدهد اما شما تا وقتي که داستان‌هاي خطي و راحت الحلقوم را نخوانده باشيد، متاسفانه نمي‌توانيد کنفرانس مذکور را بدون سوتي برگزار کنيد؛ برويد سراغ نويسنده‌هاي بدون ادا و اصول.

به سرعت يک يا چند کتاب‌خوان ديگر را شناسايي کرده، او (يا آنها) را درباره موضوع و سبک و قيمت کتاب مورد نظرتان سين جيم کنيد. يادتان باشد که بي گدار به آب نزنيد ولي از آن طرف، زيادي هم لفتش ندهيد. نتيجه کار فرسايي هميشه عينهو جنگ ويتنام افتضاح از آب در مي‌آيد.

نويسنده يا مترجم خوبي که قبلا از يک کارش خوشتان آمده را نشان کنيد و يکراست سراغ باقي کارهاي او برويد. لازم نيست به نويسنده‌اي که قبلا از کتابش خوشتان نيامده فرصت مجدد بدهيد؛ آن وقت علاوه بر نقصان مايه، بايد شماتت همسايه را هم بکشيدها!

خوب است بعد از خواند يک کتاب، کمي‌ هم با باقي کتاب‌خوان‌ها درباره آن حرف بزنيد و پست سر نويسنده يا شخصيت‌ها صفحه بگذاريد؛ هم کيف مي‌دهد و هم حس نقد و قدرت انتخاب کتاب‌هاي بعدي تان بالا مي‌رود. اگر هم بالا نرفت، نرفت؛ فداي سرتان؛ مهم دور هم بودن است.



از کجا شروع نکنيم؟

توقع نداشته باشيد با خواندن يک کتاب افتضاح در همان گام‌هاي اول، انگيزه کتاب‌خوان شدنتان مدت زيادي دوام بياورد. براي کتاب‌خوان شدن، چيزهايي هست که بايد از آنها احتراز کنيد.

به اين زودي‌ها سراغ "کلاسيک‌ها" نرويد چون اولا خيلي عريض و حجيم هستند و دوم اينکه اگر شما همين اول کار، تولستوي و داستايوسکي بخوانيد، بعدا مي‌خواهيد چي بخوانيد؟ آدم خوب است هميشه انگيزه پيشرفت داشته باشد!

دور آن کتاب‌هايي را که قبلا فيلم و کارتونشان را ديده‌ايد، قلم بگيريد. معروف است که مي‌گويند شاهکارهاي ادبي در تبديل به فيلم چيز گندي از آب در مي‌آيند و داستان‌هاي درجه دو فيلم شاهکاري مي‌شوند. اما شما تا وقتي که سليقه ادبي‌تان به حد تشخيص درجه يک و دو از هم نرسيده، نمي‌خواهد صحت اين حرف را امتحان کنيد.

با احساس و عواطف خودتان بازي و حتي بازي بازي نکنيد. شما که از خون و خونريزي چندشت مي‌شود، دليلي ندارد بروي سراغ کتاب‌هاي پليسي. وقتي در تمام طول تحصيل، يک بار هم نمره بالاي 17 نگرفته‌اي، علمي‌ ـ ‌تخيلي خواندنت براي چيست؟ اگر از ارتفاع مي‌ترسي، "جاناتان مرغ دريايي" را مي‌خواهي چه کار؟

شما که زبان انگليسي‌ات خوب نيست، اين چه جور خزنده‌اي است که مي‌خواهي حتما کتاب زبان اصلي بخواني؟! حتما خودت را به دکتر نشان بده.

اگر از يک کتاب چند ترجمه وجود دارد، يادتان باشد که جز مقوله بسيار مهم مقايسه قيمت‌ها و پيگيري روند افزايش تورم، يک مختصر نگاهي هم به داخل کتاب‌ها بکنيد و يک جمله يا پاراگراف را در آن چند کتاب با هم مقايسه کنيد. ترجمه بد، تمام ذوق کتاب‌خوان را مي‌کشد و مي‌سوزاند و خاکسترش را هم به باد مي‌دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید