۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

آخرین سخنان داریوش کبیر

تاريخ ايران حکايت از آن دارد که مرداني بس بزرگ در ايران زيسته اند و از خود يادگارهاي بزرگي فکري و فرهنگي و.....بجاي گذاشته اند بر ماست که اينان را بشناسم و بدانيم ميراث دار سرزميني بزرگ هستيم که سابقه طولاني در فرهنگ و تمدن و هنر دارد؛ وظيفه ما باليدن صرف به داشته هاي گذشته مان نيست (روايت اينها صرفا بخاطر بالا رفتن عزت نفس هر ايراني؛ لازم است تا بداند اگر بخواهد از هيچ تمدني چيزي کم نداشته است و نخواهد داشت )ما مي‌خواهيم با معرفي نکات برجسته تمدنهاي گذشته به هويت ايراني خود بيشتر آگاه شويم و بدانيم رسالت پاسباني از اين ميراث کار بزرگي است.

در اينجا با اين طرز نگاه وصيت نامه داريوش شاه بزرگ هخامنشي که بعد از کوروش سهم عظيمي‌در تمدن ايران باستان دارد را آورده ايم

اينک که من از دنيا مي‌روم بيست و پنج کشور جزو امپراطوري ايران است و در تمام اين کشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان و در آن کشورها داراي احترام هستند و مردم کشورها نيز در ايران داراي احترام مي‌باشند . جانشين من خشايارشا بايد مثل من در حفظ اين کشورها بکوشد و راه نگهداري اين کشورها اين است که در امور داخلي آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد .
اکنون که من از اين دنيا مي‌روم تو دوازده کرور زر در خزانه سلطنتي داري و اين زر يکي از ارکان قدرت تو مي‌باشد زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلکه به ثروت نيز هست . البته بخاطر داشته باش که تو بايد به اين ذخيره بيافزايي نه اينکه از آن بکاهي . من نمي‌گويم که در مواقع ضروري از آن برداشت نکن زيرا قاعده اين زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولين فرصت آنچه برداشتي به خزانه برگردان . مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهاي غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن اين انبارها را که با سنگ ساخته مي‌شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پيوسته تخليه مي‌شود حشرات در آن بوجود نمي‌آيد و غله در اين انبارها چند سال مي‌ماند بدون اينکه فاسد شود و تو بايد بعد از من به ساختن انبارهاي غله ادامه دهي تا اينکه همواره آذوقه دو يا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از اينکه غله جديد بدست آمد از غله موجود در انبارها براي تامين کسر خواربار استفاده کن و غله جديد بعد از اينکه زياد شد به انبار منتقل نما و به اين ترتيب تو هرگز براي آذوقه در اين مملکت دغدغه نخواهي داشت ولو دو و يا سه سال پياپي خشکسالي شود .
هرگز دوستان و نديمان خود را به کارهاي مملکتي نگمار و براي آنها همان مزيت دوست بودن با تو کافي است چون اگر دوستان و نديمان خود را به کارهاي مملکتي بگماري و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمايند نخواهي توانست آنها را به مجازات برساني چون با تو دوست هستند و تو ناچاري که رعايت دوستي بنمايي ....
کانالي که من مي‌خواستم بين شط نيل و درياي سرخ بوجود بياورم هنوز به اتمام نرسيده و اتمام کردن اين کانال از نظر بازرگاني و جنگي خيلي اهميت دارد و تو بايد آن را به اتمام برساني و عوارض عبور کشتي ها نبايد آنقدر سنگين باشد که ناخدايان کشتي ها ترجيح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهي به طرف مصر فرستادم تا اينکه در قلمرو ايران نظم و امنيت برقرار شود ولي فرصت نکردم سپاهي به يونان بفرستم و تو بايد اين کار را به انجام برساني و با يک ارتش نيرومند به يونان حمله کن و به يونانيان بفهمان که پادشا ايران قادر است مرتکبين فجايع را تنبيه کند .
توصيه ديگر من به تو اين است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده چون هر دوي آنها افت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما . هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط نکن و براي اينکه عمال ديوان بر مردم مسلط نشوند براي ماليات قانوني وضع کردم که تماس عمال ديوان را با مردم خيلي کم کرده است و اگر اين قانون را حفظ کني عمال حکومت با مردم زياد تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضي نگهدار و با آنها بدرفتاري نکن . اگر با آنها بدرفتاري کني آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند اما در ميدان جنگ تلافي خواهند کرد ولو به قيمت کشته شدن خودشان باشد و تلافي آنها به اين طور خواهد بود که دست روي دست گذارده و تسليم مي‌شوند تا اينکه وسيله شکست خوردنت را فراهم نمايند .
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا اينکه فهم و عقل آنها بيشتر شود و هر قدر که فهم و عقل آنها زيادتر شود تو با اطمينان بيشتر مي‌تواني سلطنت نمايي . همواره حامي‌کيش يزدان پرستي باش اما هيچ قومي‌را مجبور نکن که از کيش تو پيروي کنند و پيوسته بخاطر داشته باش که هر کس بايد آزاد باشد که از هر کيش که ميل دارد پيروي نمايد .
بعد از اينکه من زندگي را بدرود گفتم بدن مرا بشوي و آنگاه کفني را که خود فراهم کردم بر من بپيچان و در تابوت سنگي قرار بده و در قير بگذار اما مقبره مرا که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که مي‌تواني وارد قبر شوي و تابوت سنگي مرا در آنجا ببيني و بفهمي‌من که پدر تو و پادشاهي مقتدر بودم و بر بيست و پنج کشور سلطنت مي‌کردم مردم و تو نيز مثل من خواهي مردزيرا سرنوشت آدمي‌اين است که بميرد خواه پادشاه بيست و پنج کشور باشد يا يک خوار کن . هيچ کس در اين جهان باقي نمي‌ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست مي‌آوري وارد قبر من شوي و تابوت را ببيني غرور و خودخواهي بر تو غلبه خواهد کرد اما وقتي مرگ را نزديک خود ديدي بگو که قبر مرا مسدود کنند و وصيت کن که پسرت قبرتو را باز نگه دارد تا اينکه بتواند تابوت حاوي جسد تو را ببيند .
زنهار زنهار ، هرگز هم مدعي و هم قاضي نشو اگر از کسي ادعايي داري موافقت کن يک قاضي بيطرف آن ادعا را مورد رسيدگي قرار دهد و راي صادر نمايد زيرا کسي که مدعي است اگر قاضي هم بشود ظلم خواهد کرد .
هرگز از آباد کردن دست برندار ؛ زيرا اگر دست ازآباد کردن برداري کشور تو رو به ويراني خواهد رفت زيرا قاعده اين است که وقتي کشور آباد نمي‌شود بطرف ويراني مي‌رود . در آباد کردن ؛ حفر قنات و احداث جاده و شهرسازي را در درجه اول اهميت قرار بده . عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ولي عفو فقط بايد موقعي بکار رود که کسي نسبت به تو خطايي کرده باشد و اگر به ديگري خطايي کرده باشد و تو خطاکار را عفو کني ظلم کرده اي زيرا حق ديگري را پايمال نموده اي ..
بيش از اين چيزي نمي‌گويم واين اظهارات را با حضور کساني که غير از تو در اينجا حاضر هستند کردم تا اينکه بدانند قبل از مرگ من اين توصيه ها را کرده ام و اينک برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس مي‌کنم مرگم نزديک شده است

هیچ نظری موجود نیست:

با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید