۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

دیدار انیشتن و چارلی چاپلین 88 سال پیش در چنین روزی

پروفسور «آلبرت انشتين» و «چارلي چاپلين» دو تن از نوابغ علم و سينما در 18 مي (28 ارديبهشت) سال 1922 در هتل «مجستيك» پاريس با يكديگر ديدار كردند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ديدار تاريخي انشتين و چارلي چاپلين به مناسبت نخستين نمايش فيلم سينمايي «روشنايي‌هاي شهر» اثري از بزرگترين نابغه عالم سينما بود.
 
به گزارش اينديپندنت، پروفسور آلبرت انشتين به همراه همسرش « السا» به عنوان ميهمانان ويژه و به دعوت شخص چارلي چاپلين براي نمايش فيلم حضور پيدا کردند.
پروفسور آلبرت انشتين نابغه استثنايي جهان فيزيک در ايام مهاجرت به ايالات متحده نيز ديداري نيز با چارلز اسپنسر چاپلين کمدين، کارگردان، بازيگر، آهنگساز، نويسنده و فعال اجتماعي بسيار مشهور اهل کشور بريتانيا داشته است.
چارلز اسپنسر چاپلين، کمدين افسانه‌اي سينما، شانزدهم آوريل 1889 در لندن و در خانواده‌اي تئاتري به دنيا آمد. او بازيگري، کارگرداني، تهيه‌کنندگي، فيلمنامه‌نويسي و حتي آهنگسازي فيلم‌هايش را شخصاً انجام مي‌داد. زندگي حرفه‌اي او از کودکي در صحنه‌ي تئاترهاي لندن تا زمان مرگش بيش از 70 سال ادامه داشت.
دوران کودکي او در فقر و تنهايي سپري شد؛ چون که در دو سالگي پدر و مادرش از هم جدا شدند و پدرش چند سال بعد در حالي که به سختي او را به ياد مي‌آورد مرد. مادرش که بازيگري پرکار بود، مبتلا به نوعي بيماري حنجره شد و چاره‌اي نداشت جز اين که کار تئاتر را رها کند.
اما قبل از آن، پسر پنج ساله‌اش چارلي شانس بازي در نمايش را کنار او داشت که با خواندن آهنگ معروفي مورد تشويق زيادي قرار گرفت.
مادر او خياطي را در پيش گرفت تا مخارج زندگي چارلي و پسر ديگرش سيدني را تأمين کند. در سال 1900 چارلي در يازده سالگي همراه برادرش در نمايش پانتوميمي به نام «سيندرلا» بازي کرد و از آن موقع تصميم گرفت که بازيگري را به شكل حرفه‌اي دنبال کند.
سيدني چاپلين چند سال بعد براي پيوستن به نيروي دريايي آنها را ترک کرد. چارلي با مادرش که دچار بيماري روحي شديدي شده بود در منطقه فقيرنشين لندن به وسيله درآمد اندک برادرش زندگي مي‌کرد و براي مراقبت از مادرش درس را رها کرد؛ چون نمي‌خواست کسي به بيماري رواني او پي ببرد، ولي وقتي اطرافيان متوجه وضعيت وخيم او شدند، او را در بيمارستان بستري کردند که تا سي سال ديگر با همان شرايط به زندگي ادامه داد.
چاپلين در هفده سالگي به عنوان دلقک به گروه طنز «فرد کارنو» (Fred Karno) پيوست و ستاره نمايش‌هاي آن شد. او و گروه کارنو براي اولين تور آمريکا در سال 1910 پا به آن کشور گذاشتند و در شهرهاي مختلف نمايش اجرا کردند.
در اين گروه، «استنلي جفرسون» که بعدها با نام «استن لورل» معروف شد با چاپلين هم بازي بود. «استن لورل» به انگلستان برگشت اما چاپلين که شيفته‌ي آمريکا، پيشرفت سريع و محيط شادش شده بود در آن کشور ماند. سه سال بعد کارگردان جواني به اسم «مک سنات» بازي چاپلين را ديد و به او پيشنهاد کرد با استوديوي فيلمسازي‌اش «کي استون» همکاري کند.
چاپلين برخلاف ميلي باطني و ابتدا بيشتر به خاطر حقوقش قبول کرد و به اين ترتيب وارد هاليوود شد. مسير حرفه‌اي او از 1914 تا 1917 در استوديوهاي مختلف «کي استون» شروع شد، جايي که خيلي زود هنر و صنعت فيلمسازي را فرا گرفت. چارلي چاپلين در اولين فيلم‌هايش که توجه چنداني را جلب نکرد مثل همه بازيگرها، ظاهري معمولي داشت تا اينکه خيلي اتفاقي ترکيبي از شلوارهاي گشاد و کفشهاي بزرگ، کت تنگ و کلاه لبه‌دار را امتحان کرد که به نظرش عالي رسيد و تبديل به همان شخصيت دوست داشتني شد که همه مي‌شناسند و با آن به اوج شهرت رسيد.
اولين سال فعاليتش براي «سنات» فيلم‌هاي کوتاه زيادي ساخت که بسيار موفق بودند. تصويري که امروز از چاپلين از يادها مانده، محصول همين دوره است. در سال 1916 او قراردادي با شرکت فيلمسازي Mutual بست تا 12 فيلم کوتاه کمدي بسازد و تمام آنها را در طول يک دوره هجده ماهه تهيه کرد. چاپلين بعدها گفت که زمان فعاليتش در اين شرکت شادترين دوره کاري‌اش بوده و تجربيات زيادي هم کسب کرده است. به دنبال آن استوديوي اختصاصي و کمپاني توليد فيلم خودش را در هاليوود سال1918 راه‌اندازي کرد و اين باعث شد تا حد زيادي کنترل مالي و هنري محصولاتش را شخصاً به عهده بگيرد. با استفاده از همين استقلال که به تدريج بيشتر مي‌شد، زيباترين صحنه‌ها را خلق کرد که خارج از محدوده زمان هميشه تأثير گذارند و پيامي که پشت ظاهر سرگرم کننده آنها نهفته است انگار در هيچ برهه‌اي از تاريخ کهنه نمي‌شود.
در سال 1915 او «ولگرد» افسانه‌اي‌اش را خلق کرد، اولين کمدي تلخ و شيرين او با پاياني باز که در آن قهرمان خانه به دوش قصه، تنها و ناکام در عشق به شيوه مخصوص خودش قدم مي‌زند.
چنين شخصيتي با ويژگي‌هاي ظاهري و خصوصيات اخلاقي ويژه‌اش به نوعي در فيلم هاي بعدي چاپلين هم حضور دارد. آوارگي و در به دري که چاپلين هنگام کودکي تجربه کرده بود مايه اصلي فيلم هاي اجتماعي تند و تيز او را تشکيل مي‌داد. او در سن کم علاوه بر اين که زندگي در نوانخانه‌ها را تجربه کرده بود، بارها مجبور شد کنار خيابان بخوابد و در آشغالها دنبال غذا بگردد. شايد به خاطر همين تجربه‌هاي تلخ شخصي است که بازي او در اين قالب تا اين حد باورپذير است. در سال 1919 چاپلين همراه با همکارانش مثل «مري پيکفورد»، «داگلاس فيربنکز» و «ديويد گريفيت»، اتحاديه هنرمندان را بنيانگذاري کرد که تا اوايل دهه پنجاه رئيس آن بود.
 
اين اتحاديه با اين هدف تشکيل شد تا از افزايش قدرت سرمايه‌گذاران در توسعه استوديوهاي هاليوود جلوگيري شود. اين حرکت، آزادي چاپلين و فيلمسازان همفکر او را تثبيت مي‌کرد. در آن دوران چاپلين ديگر ستاره‌اي بين‌المللي بود که فيلم هايش مثل «مهاجر»، (1917)، «کودک» (1921) و «روز دستمزد» (1922) موفقيت‌هاي تجاري شگرفي کسب کرده بودند. چاپلين درباره فيلم مهاجر مي گويد: هيچ کدام از ديگر فيلم‌هايي که ساخته‌ام به اندازه اين يکي خودم را متأثر نکرده است.
«مهاجر» کمدي فوق‌العاده‌اي است که احتمالا بيشتر با صحنه‌اي از آن در يادها مانده است که در آن مهاجران به مجسمه آزادي خيره مي‌شوند. از آن موقع تاکنون اين صحنه بارها در فيلمهاي مختلف تقليد شده است.
يکي از اين نمونه‌ها در فيلم «پدرخوانده 2» (1972 ساخته فرانسيس فورد کاپولا) وجود دارد. هنر چاپلين هيچ جا بهتر و واضح‌تر از اين صحنه مشخص نمي‌شود.
اولين کمدي بلند چاپلين و شاهکار او «کودک» بود؛ فيلمي به ياد ماندني که در آن ولگردي، بچه گمشده‌اي را پيدا مي‌کند و مي‌خواهد او را بزرگ کند. واضح است که فيلم کودک از داغديدگي خود چاپلين هم سرچشمه مي‌گرفت؛ چون اولين پسر او چند روز بعد از تولد و چند هفته قبل از شروع ساخت اين فيلم مرده بود و شايد اين موضوع روي تلخي فضاي فيلم نادانسته تأثير گذاشت، ولي کمبود عواطف و نگراني‌هاي اجتماعي را استادانه به تصوير مي‌کشد. در اين اپيزود، چاپلين ولگردي است که از بچه بي‌خانماني، با بازي حيرت ‌انگيز بازيگر چهارساله «جکي کوگان» (Jakie Coogan) مراقبت مي‌کند.
در يکي از بهترين صحنه‌هاي ساخته چاپلين و شايد حتي تمام دوران فيلم صامت، چارلي در تعقيب ماشيني که بچه را به پرورشگاه مي‌برد، با تمام قدرت روي سقف خانه مي‌دود و نمي‌خواهد از او جدا شود. پشت طنز سياه اين صحنه، احساسي لطيف پنهان است.
در آن سال ها، کودکان مهاجر و آواره حاصل از جنگ جهاني اول در خاطره همه مردم بودند. همين طور کساني که براي عزيزان از دست داده خود در جنگ داغدار بودند و يا به هر شکلي جنگ سرنوشتشان را وارد مسير تازه‌اي کرده بود از فيلم «کودک» بسيار استقبال کردند. زندگي افرادي مثل چاپلين، امروزه به وسيله دانشمندان علوم اجتماعي مطالعه مي‌شود.
آن ها دريافته‌اند کودکاني که در معرض بي‌خانماني و به تبع آن، تنش‌هاي اجتماعي قرار مي‌گيرند همگي به سرنوشت واحدي دچار نمي‌شوند. در حالي که بعضي از آنها در آينده قشر آسيب‌پذير جامعه را تشکيل مي‌دهند، برخي ديگر از اين بچه‌ها مثل چاپلين زيرک و مبتکر مي‌شوند.
چارلي چاپلين با اين که در کار حرفه‌اي خود روز به روز موفق‌تر مي‌شد ولي زندگي خانوادگي‌اش دستخوش ناملايمات بود. دو ازدواج نخست او به جدايي ختم شد اولين بار با بازيگري بنام «ميلدرد هريس» (Mildred Harris) و بار دوم با بازيگر ديگري، «ليتا گري» (Lita Grey) ازدواج کرد.
 بعد از مدتي با «پائولتا گادارد» (Paulette Goddard) که در فيلم «عصر جديد» بازي مي‌کند ازدواج کرد که بعد از آن که هر دو به موفقيت و شهرت بيشتري رسيدند از هم جدا شدند.
چهارمين ازدواجش در سال 1943 با «اونا اونيل» (Oona Oneil) دختر نمايشنامه نويس معروف «ايگن اونيل» با ثبات‌ترين بود که تا زمان مرگش ادامه پيدا کرد. «اونا اونيل» بعد از مدتي هنرپيشگي را رها کرد و شايد همين، باعث دوام ازدواج آنها شد؛ چون چاپلين برخلاف ازدواج هاي گذشته‌اش اين بار همسرش را رقيب خودش نمي‌ديد. چارلي چاپلين و اونا اونيل هشت فرزند داشتند. يکي از آنها «جرالدين چاپلين» است که حرفه والدينش را در پيش گرفت و مهم‌ترين نقشي که ايفا کرده در فيلم «دکتر ژيواگو» (1965) ساخته «ديويد لين» (David Lean) در نقش تانيا است.
آلبرت انشتين (Albert Einstein متولد مارس 1879 - 18 آوريل 1955) فيزيک‌دان نظري، متولد آلمان بود .
او بيشتر به خاطر نظريه نسبيت و به ويژه براي هم‌ارزي جرم و انرژي (E=mc) شهرت دارد. علاوه بر اين ، او در بسط تئوري کوانتوم و مکانيک آماري سهم عمده‌اي داشت .
انشتين جايزه نوبل فيزيک را در سال 1921 براي خدماتش به فيزيک نظري و به خصوص به خاطر کشف قانون اثر فوتوالکتريک دريافت کرد .
او به دليل تأثيرات چشمگيرش، به عنوان يکي از بزرگ‌ترين فيزيکداناني شناخته مي‌شود که به اين جهان پا گذاشته‌اند .
در فرهنگ عامه، نام «انشتين» مترادف هوش زياد و نابغه شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید