۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

سیب نوشته ها 7





اینجا همه چیز سراب است نمیدانم گرگهای اینجا گرسنه اند یا بیزار .

نفرین گوزنهای روستای نواب یوغ سنگینی بر گردن ببر کوهستان شده .

آنطرف تر ادمی را میبینم که همدم انتظار است ...

اینجا هیچ پنجره ای وجود ندارد .

آقا ابراهیم اینجا هم چشمانش را بر اعدام و سنگسار بسته

 آقا ابراهیم کور شده ، آقا ابراهیم کور بوده ...

آژیر خطر به صدا درآمد هر کدام به سمتی رفتیم . ...

بعدها شنیدم آقا ابراهیم از پس فرار بزرگش به بهشت رسیده

من در قفسی و گرگها در حال دریدن بودند

و ببر کوهستان به آهنگری رسیده بود.

نوشته سیب
با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید