مدير كل ادارهي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري دربارهي فرستادن چهار پروندهي جديد ميراث معنوي به يونسكو، گفت: اين نخستينبار بود كه ايران نسبت به ثبت آثاري معنوي در فهرست «ميراث معنوي نيازمند پاسداري فوري» اقدام كرد.
يدالله پرمون در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيح داد: در بحث ثبت ميراث معنوي، دو نوع فهرست وجود دارد؛ «فهرست نمونهي ميراث معنوي» و «فهرست ميراث معنوي نيازمند پاسداري فوري» كه به نوع دوم در ايران «ميراث معنوي در خطر» نيز گفته ميشود. پيش از اين، پروندههاي «نوروز» و «رديفهاي موسيقي سنتي» را در فهرست نخست ثبت كرديم. چند پروندهي ديگر نيز در اجلاس آيندهي يونسكو بررسي ميشوند.
وي يادآور شد: در بحث ميراث معنوي، پنج مقوله وجود دارد كه شامل «زبان» بهعنوان محملي براي سنن شفاهي، «آيينها و سنتها»، «هنرهاي اجرايي»، «دانش سنتي مربوط به طبيعت و كيهان» و «صنايع دستي و مهارتهاي ساخت آن» ميشود.
او ادامه داد: امسال براي نخستينبار نسبت به ثبت چند اثر در فهرست ميراث معنوي در خطر اقدام كرديم و فروردينماه چهار پرونده را به يونسكو فرستاديم. البته از آنجا كه اين پروندهها بايد تا 11 فروردين فرستاده ميشدند، با فعاليت شبانهروزي كارشناسان مربوط، اين اقدام انجام شد.
وي با اشاره به اينكه اين چهار پرونده شامل «دانش سنتي دريانوردي در حوزهي خليج فارس»، «زريبافي»، «مخملبافي» و «نقالي» هستند، به تشريح دو پروندهي «نقالي» و «دانش سنتي دريانوردي در حوزهي خليج فارس» پرداخت.
مدير كل ادارهي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي دربارهي پروندهي نقالي توضيح داد: اين پرونده تحت عنوان «نقالي: هنر قصهپردازي دراماتيك ايران» آماده شد. آنچه از نقالي در پرونده مطرح شده، بسيار گستردهتر از پردهخواني است كه ميشناسيم.
پرمون گفت: نقالي بهطور خاص در مقولهي سوم ميراث معنوي، يعني هنرهاي اجرايي (performing art) اجرا ميشود. فرد نقال با يك عصا و لباسي مخصوص شبيه دراويش در قهوهخانهها داستانهاي شاهنامه را اجرا ميكند. اين درحالي است كه نقاليهاي بيشتري وجود دارند كه يكي از آنها پردهخواني است. نوع ديگر نقالي همراه با موسيقي است كه معمولا در نواحي مختلف ايران برگزار ميشود، مانند بخشهاي خراسان و عاشيقهاي ترك كه نقال هستند.
وي با اشاره به اينكه نقالي را در سراسر ايران ميتوانيم ببينيم، تأكيد كرد: اين پروندهاي است كه در سراسر ايران مصداق دارد.
او همچنين بيان كرد: نقالي براساس محتوا نيز قابل بررسي است، زيرا فقط به ذكر شاهنامه مربوط نميشود، بهطوري كه نظاميخواني يا داستانهاي ديگري كه بهطور عاميانه بين مردم رواج دارند، نيز وجود دارند.
به گفتهي پرمون، نقالي ويژگيهايي دارد كه يكي از آنها قهوهخانه، يعني فضاي نقالي است. قهوهخانه زماني، كاركرد شاخصي در فرهنگ ايراني داشت و محل گردهمايي مردان و تصميمگيريهاي سياسي و اجتماعي بود. البته اكنون اين نوع كاركرد خود را از دست داده است. همچنين مخاطب نقال افراد عادي و مردم كوچه و بازار بودند، درحاليكه اكنون مختصر نقاليهايي كه وجود دارند، در تئاترشهر اجرا ميشوند و اين خود يك خطر است.
او با يادآوري اينكه نقالهاي ما همه پير شدهاند، نقال جوان نداريم و اين قشر بهشدت در معرض خطر است، ادامه داد: لباس در هنر نقالي محدوديت خاصي ندارد و هر كدام از نقالها لباس خاصي ميتوانند بر تن كنند. ممكن است، شبيه دراويش باشند يا براساس نوع داستان، زره نيز بپوشند، حتا انگشترهاي متعدد بهدست ميكنند.
وي در ادامهي توضيحهاي خود دربارهي نقالي، گفت: نقالها بيشتر تكگو هستند و هدفشان اين است كه شخصيتهاي داستان را با تغيير لحن، چهره و جايگاه معرفي كنند و مخاطب را بهنوعي مسخ ميكنند.همچنين نقال علاوه بر دانستن موسيقي آوازي، گوشههايي را كه با آنها بتواند داستاني را عاشقانه، عارفانه يا حماسي بخواند، ميداند. نقال در زمان اجرا از آواها نيز كمك ميگيرد تا صداهايي را مانند پاي اسب يا برخورد شمشيرها بهخوبي اجرا و كار را زيباتر ارائه كند.
پرمون در توصيف ويژگي ديگري از نقالي، بيان كرد: نقالي اصولا يك شغل مردانه است؛ ولي نقال زن نيز داريم، بويژه در نواحي كه حتا براي مردان نيز اجرا ميكنند. اين يكي از ويژگيهاي بارز نقالي است. البته نقالهايي هستند كه بهطور آكادميك به اين حرفه وارد شدهاند و بسيار ماهرانه فعاليت ميكنند.
او تأكيد كرد: اكنون اين اثر بهعنوان يك اثر در خطر بهشمار ميرود و بايد هرچه سريعتر بررسيهاي آن انجام شود. دولت و سازمان ميراث فرهنگي نظر ويژهاي به امر نقالي دارند و در بحث احيا، برنامهريزيهاي كلاني براي آن كردهاند.
مدير كل ادارهي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي در ادامه دربارهي پروندهي «دانش سنتي دريانوردي در حوزهي خليج فارس» توضيح داد: وقتي از حوزهي خليج فارس صحبت ميكنيم، منظور، تمام منطقهي خليج فارس است كه در اختيار ايران قرار دارد و شامل هرمزگان، بوشهر، خوزستان و جزاير پراكنده در خليج فارس ميشود.
پرمون با اشاره به اينكه اين پرونده تمام مقولاتي را كه ميراث معنوي با آنها تعريف ميشود، دربردارد، بيان كرد: معتقدم تمام موارد «زبان»، «آيينها و سنتها»، «هنرهاي اجرايي»، «دانش سنتي مربوط به طبيعت و كيهان» و «صنايع دستي و مهارتهاي ساخت آن» در اين پرونده وجود دارد؛ ولي بيشترين تجلي در مقولهي چهارم يعني «دانش سنتي» است.
وي افزود: در اين راستا، تكيهي اصلي را روي دريانوردي قرار داديم. در اين بحث، مواردي مانند راهيابي و مسيريابي، هدايت كشتي، عمقيابي در خليج فارس، استفاده از ستارگان، استفاده از اوضاع و احوال اقليمي مانند بادها، شناخت انواع موج و رنگ آب مطرح هستند. همچنين در مقولهي «صنايع دستي» مهارت سنتي در ساخت لنج، ابزارآلات، وسايل سنتي مانند قطبنماي سنتي و بخشهاي مختلفي كه در لنج و دريانوردي كاربرد دارند، قابل بحث و بررسي هستند.
به گفتهي او، در بحث «آيينها» آيينها و مراسمي مانند «نوروز و صياد»، «شوشي» و برخي هنرهاي اجرايي مانند «آوازها و رقصهاي كار» و در مقولهي «زبان» نيز زبانها و گويشهاي مختلفي كه در حوزهي خليج فارس وجود دارند، مانند زبان «كمزاري»، زبان «اچمي»، گويشهاي محلي منطقهي بندرعباس، بوشهر، خوزستان، جزاير لافت و قشم قابل بررسي و پيگيري هستند. البته علاوه بر گويشها و آواها، ترمينولوژي تخصصي دريانوردي نيز موجود است، مانند نام ستارهها، بادها، ابزارهايي كه به كار برده ميشوند، انواع صيد و انواع حالتهاي دريا كه همهي اين موارد در پرونده لحاظ شدهاند.
پرمون دربارهي در خطر بودن اين دانش، اظهار داشت: تمام مواردي كه ذكر شدند، درحال محدود شدن هستند، بهطوري كه ديگر از لنج چوبي يا رسم بادبانكشي استفاده نميشود و ابزاري مانند قطبنماي سنتي با جايگزين شدن بهوسيلهي GPS كمكم درحال كنار گذاشته شدن است. لنجسازي نيز فقط به يكي دو كارگاه محدود شده و رسم بادبانكشي كه ديگر از بين رفته است، فقط در جزيرهي قشم بهصورت نمادين برگزار ميشود. همچنين افرادي كه از چنين دانشي استفاده ميكردند و از آن آگاهي دارند، علاوه بر تعداد اندك، بسيار سالخورده شدهاند. بنابراين بايد براي حفظ اين دانش تلاش كرد.
مدير كل ادارهي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي تأكيد كرد: براي اينكه اين دانش دوباره احيا شود، چنين پروندهاي را تهيه كرديم و از آنجا كه پرونده به ميراث در خطر مربوط است، متعهد هستيم كه اين اثر در مدت زمان مشخصي از حالت در خطر خارج شود. البته برنامهريزي لازم براي احياي آن انجام شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر