۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

عید پاک(هر آنچه که از آن دوست دارید بدانید)

نوشته زير ترجمه و برداشتي است از منابع گوناگون سوئدي
که ضمن اشارات علمي و تاريخي به پيدايش " عيد پاک"
تلاش مي‌کند تا ريشه‌هاي مشترک برخي از اداب و
رسوم ملل از جمله "نوروز" و "عيد پاک" را بازگو کند.



عيد پاک، يکي از عيد‌هاي بزرگ مذهبي است که در رابطه با زمان برگزاري و چگونگي فلسفه وجودي ان، که در اول بهار اتفاق مي‌افتد، اهميت فراواني دارد. مي‌گويند که، حضور اين عيد در اين بُرش زماني به معني پيروزي زندگي و عشق بر مرگ و نفرت و بدي است. در زبان سوئدي به عيد پاک،"Pask یا پُسک" مي‌گويند.

واژه Pask يک واژه عبري است و در حقيقت شکلي از کلمه لاتين Pasach است، که Paska تلفظ مي‌شده. در يونان و روسيه نيز همين واژه را مورد استفاده قرار مي‌دهند. در زبان انگليسي چندين کلمه را به‌کار مي‌برند که باز هم ريشه در لغت Pasach دارد، مانند Paschal و Passover.

در کشور‌هاي ديگر رايج‌ترين واژه، Easter و در زبان الماني، Ostern است که باز هم ريشه در زبان عبري دارد. واژه اخير، Ostern که در زبان الماني استفاده مي‌شود، به نام خداي بانوي Ostra بر مي‌گردد.

واژه Pasach که ريشه همه اين وا‌ژه‌هاست، در زبان فارسي نيز به صورت "پاساژ" و به معني محل عبور کردن و گذشتن مي‌ايد. در رابطه با "عيد پاک" داستاني وجود دارد که به اين شکل نقل مي‌شود:

در زمان‌هاي بسيار دور و قبل از تولد عيسي مسيح، قوم يهود، به دليل خشک‌سالي و کمبود غذا، به کشور مصر که کشوري ثروتمند بوده مهاجرت مي‌کند. انان که براي گذران زندگي و رهايي از درد و رنج فقر بدان جا رفته بودند، مورد استقبال چنداني قرار نمي‌گيرند. از اين رو، سخت‌ترين و بدترين کارها با دستمزدي بسيار ناچيز به انها واگذار مي‌شود. کارفرمايان با انها مانند برده رفتار مي‌کردند و با شلاق و شکنجه از انها کار مي‌کشيدند. گفته مي‌شود که بيشتر بناهاي سنگين و تاريخي مصر، مانند اهرام ثلاثه‌ و غيره به همين صورت ساخته شده‌است.

نقل است که موسي، پيغمبر و رهبر يهوديان، نزد فرعون مصر مي‌رود و از او مي‌خواهد که قوم يهود را ازاد سازد. فرعون بدين امر راضي نمي‌شود و به همين جهت، مورد خشم خداوند قرار مي‌گيرد و بلاهاي بسيار بر او و بر کشور مصر نازل مي‌شود تا انجا که فرعون مجبور مي‌گردد يهوديان را ازاد سازد. از ان زمان به بعد چنان شبي را، شب ازادي نام نهاده‌اند. چنان که پيداست، "عيد پاک" هميشه در اغاز بهار اتفاق مي‌افتد. درست زماني که طبيعت رو به گرما و نور مي‌رود، زمين نفس مي‌کشد و زندگي دوباره طبيعت اغاز مي‌گردد.

با توجه به روايتي که نقل شد اهميت "عيد پاک" براي يهوديان تنها پيروزي گرما و روشنايي بر سرما و ظلمت نيست بلکه ياداور ازادي اين قوم است از زنجيرهاي اسارت و بردگي.

نکته قابل تامل ان است که در شب ازادي يهوديان، انان براي گريز از نابودي و مرگ، بر ان شدند که هر خانواده، يک گوسفند يا برّه تهيه کند و در تاريک و روشناي غروب، با قرباني ان حيوان و علامت‌گذاري بر درِب خانه خود با خون او، از دست فرشته مرگ رهايي يابد. باور يهوديان بر ان بود که اگر عزرائيل از جلو خانه انان بگذرد و اثار خون را بر ان جا ببيند، اسيبي به انان وارد نمي‌سازد. گفته می‌‌شود که يهوديان در واقع، در شب "عيد پاک" مصر را ترک کردند و از طريق درياي سرخ به صحراي سينا و سپس به کشور غنا رفتند.

نکته برجسته در اين داستان که به واژه "پاساژ" گره مي‌خورد انست که هم عبور فرشته مرگ را از جلوي خانه‌هاي يهوديان برساند و هم اين که از کنار انها بگذرد و از انديشه اسيب رساندن به اين قوم صرف‌نظر کند.

با این که مراسم "عيد پاک" به یهودیان اختصاص داشته اما بعد‌ها با بر صلیب کشیده شدن حضرت مسیح، نوعی درهم‌امیزی میان انها راه یافته است. در عمل، همین نکته موجب شده که مسیحیان و از جمله سوئدی‌ها و کشورهای دیگر اروپایی، مراسم عید پاک را به شکل امروز برگزار کنند.

زمان "عيد پاک" معمولا در فاصله ٢٢ مارس تا ٢٥ اوريل است. بايد گفت که در سال ٣٢٥ ميلادي، مراسم عيد پاک مسيحي از مراسم يهودي جدا شد و زمان مشخصي را به خود اختصاص داد. اين زمان، دقيقا پس از اول فروردين، ٢٠ یا ٢١ ماه مارس است که با اعتدال ربيعي که برابري روز با شب است، انطباق پيدا مي‌کند. پس از اين روز است که منتظران عيد پاک در اولين يکشنبه پس از ديدن ماه کامل و يا "بدر"، مراسم عيد پاک را به جا مي‌اورند. به همين دليل است که تاريخ برگزاري اين عيد متغير است.

در رابطه با مراسم کريسمس که هميشه ثابت است، عيد پاک مي‌تواند با نخستين يکشنبه ٢٢ ماه مارس برابر باشد که در سال ١٨١٨ اتفاق افتاده است. همچنين ممکن است که در ٢٥ اوريل اتفاق بيفتد که چنين زماني در سال ٢٢٨٥ ميلادي خواهد بود. از نظر زماني قابل توجه است که در سال ١٩٤٣ ميلادي نيز عيد پاک در ٢٥ ماه اوريل برگزار شده و نوبت بعد در سال ٢٠٣٨ ميلادي خواهد بود.

در سوئد و کشورهاي اروپاي شمالي، پيش از گرايش به دين مسيح، مردم، خدايان خاص خود را پرستش مي‌کرده‌اند و جشن‌هايي هم که در اين کشور‌ها از جمله سوئد برگزار مي‌شده، در رابطه با تغيير فصل‌ها و دگرگوني طبيعت و يا کشت و برداشت محصول بوده است.

موضوع تامل انگيز انست که در اين کشورها نيز جشني بزرگ و باشکوه در اغاز بهار و درست زماني که طول روز و شب برابر مي‌شده و طبيعت رو به نور و گرما مي‌رفته‌، برگزار مي‌شده است. مردم براي کشت بهتر و پربارتر محصولات خود، معمولا حيواني را قرباني مي‌کرده‌اند. برگزاري اين سنت شباهت بسياري با مراسم فديه دادن ايرانيان قديم به خداي باران و باروري دارد. حتي مراسم سيزده بدر که با رفتن به صحرا و انداختن سبزه در اب توام است، ريشه در همين باور دارد.

در اروپا اين سنت و برخي سنت‌هاي ديگر، همه به جشن عيد پاک منتقل گرديد. اين‌که زندگي دوباره طبيعت، همزمان با بازگشت مسيح باشد، انتخاب زماني بسيار مناسبي بوده است.

مردم سوئد پس از رواج دين مسيح در اين کشور، طرفدار مذهب کاتوليک شدند و مراسم گوناگون سنتي خود رابر مبناي باورهاي مذهب کاتوليک برگزار مي‌کردند. اما در حدود ١٥٠٠ ميلادي، Gustav Vasa "گوستاو واسا"، پادشاه قدرتمند اين کشور، مذهب رسمي کشور را از کاتوليک به پروتستان تغيير داد. پس از اين تغيير، بسياري از سنت‌ها و مراسم مذهب کاتوليک خود به خود از ميان رفت. در نتيجه براي کشور کوچکي مانند سوئد، گذار از اين‌همه دگرگوني و به فراموشي سپردن سنت‌ها و مراسم اباء و اجدادي، اسان نمي‌نمود. البته درست نيز ان بود که فراموش نشود. همچنان که عادت‌ها و باور‌هاي مردم تا به امروز نيز باقي مانده‌است.

بسياري از مردم سوئد بر اين باور هستند که در درون هر يک از انها يک "وايکينگ" زندگي مي‌کند که هنوز هم پيروزي نور را بر تاريکي طولاني اين سرزمين و پيروزي گرما را بر سرماي استخوان سوز ان، جشن مي‌گيرد. هر چند ميان اين باور‌هاي سنتي و ائين‌هاي مذهبي تمايز معيني وجود دارد. مهم انست که مردم با باورها و اعتقادات گوناگون مذهبي در اين مراسم شرکت مي‌کنند. علت ان نيز اين است که سنت‌هاي کشور سوئد اميزه‌اي است از اموزه‌هاي دين يهود، مذهب کاتوليک، پرتستان و ان چه که از باورهاي اسطوره‌اي انان در اين سرزمين وجود داشته است.

در کشور سوئد، عيد پاک، يک هفته به درازا مي‌کشد و هر روز ان نام ويژه‌اي دارد که پرداختن به فلسفه نامگذاري و اداب و رسوم ويژه هر روز، مطلب را به درازا مي‌کشاند. اما شايد لازم باشد به برخي از انها اشاره‌اي داشته باشيم.

از روز چهارشنبه هفته عيد پاک تا روزي که حضرت مسيح را به صليب مي‌کشند، نکاتي هست که بايد از سوي معتقدان اين دين رعايت شود وگر نه ممکن است انسان، گرفتار بلا يا مصيبتي گردد. از جمله انها مي‌توان به اين موردها اشاره کرد:

در همه جا بايد سکوت حاکم باشد و حتي زنگ هيچ کليسايي نیز به صدا در نيايد.

تمام وسايلي که داراي چرخ هستند و يا گرد و مدوّرند، نبايد مورد استفاده قرار گيرند. مانند چرخ نخ ريسي، اسياب دستي، راندن گاري و وسايل چرخدار. اهنگري و هيزم‌شکني و نظاير ان نیز ممنوع است.



چنين باوري ريشه در اين مسئله داشت که در اين روزها جادوگران به طرف محلي به نام “Blaknlla”، (تپه ابي رنگ)، در پروازند تا جشن بزرگ خود را بر پا دارند و تا صبح روز عيد پاک به خانه بر نمي‌گردند. در اين زمان، تاثير جادو و جنبل بر انسان از هر وقت ديگربيشتر است. به همين مناسبت در ان شب، اتش فراوان روشن مي‌کردند و ترقه ‌مي‌زدند تا به اين وسيله انها را بترسانند.

مردم هرگز نبايد جارو و يا هر چه را که دسته بلند داشته باشد بيرون از خانه بگذارند. زيرا که جادوگران ان را برمي‌دارند و بر ان پرواز مي‌کنند.

مي‌بينيم که در اين بخش از مراسم عيد‌پاک نيز چه باور‌ها و مراسم مشترکي با مراسم "شب «يلدا" ما ايرانيان وجود دارد. ما نيز در این طولاني‌ترين شب سال که تاريک و سرد است و جايگاه فعاليت نيروهاي اهريمني و بدي، اتش مي‌افروزيم تا اين نيروها نتوانند به دليل تاريکي و طولاني بودن ان شب، فرصت و شانس پيروزي در نبرد با روشنايي را بيابند. علاوه بر ان، افروختن اتش در اغاز فصل بهار و طليعه نور و گرما در مراسم چهارشنبه سوري از جمله انهاست.



در مورد روز عيد پاک در انجيل چنين امده:

"سرانجام روشنايي و نور بر تاريکي پيروز گرديد و قدرت سحر ساحران و جادوي جادوگران گارگر نيفتاد. با امدن روشنايي و نور، ديگر انها توانايي اسيب رساني پيشين را ندارند. همه انسان‌ها براي ظهور عیسی مسيح شادماني مي‌کنند."

جمعه طولاني، در هفته عيد پاک به روزي گفته مي‌شود که عيسي مسيح به صليب کشيده شده است. در چنين روزي، مردم براي همدردي با پيامبر خود روزه مي‌گرفتند و يا بسيار کم مي‌خوردند.



جادوگران

امروزه افراد زيادي نيستند که ترس و وحشتي را که مردم در دوران کهن، در سرزمين‌هاي اروپاي شمالي از جادوگران داشتند به خاطر داشته باشند. به ويژه زماني که فرزندانشان در اين دوره، به تقليد از جادوگران ان زمان، خود را به صورت عجوزه يا جادوگر عيد پاک “Paskkaring” در مي‌اورند و با دسته جارو، کتري و يا قهوه‌جوشي در دست و صورت‌هاي نقاشي شده، خوشحال و شادمان در راهروها و کوچه‌ها مي‌دوند و از خانه‌‌هاي مردم تقاضاي ميوه، شيريني و شکلات مي‌کنند.

در همين‌جا لازم است تشابه فراوان اين سنت را، با سنت "قاشق‌زني" در مراسم "چهارشنبه سوري" ياداور شويم که در هر دو کشور، فرد، يا روي خود را مي‌پوشاند و يا مانند کشورهاي اروپايي و مناطق ديگر دنيا، صورت خود را نقاشي مي‌کند و روسري نيز مي‌بندد تا شناسايي نشود.

بايد اين نکته را ذکر کرد که باور به جادوگران عيد پاک به زماني بر مي‌گردد که مردم عميقا به وجود انها اعتقاد داشتند و از اسيبي که ممکن بود به انها برسد، دچار هراس بودند. بر اساس باور انان، جادوگران به راحتي مي‌توانستند به انسان‌ها و حيوان‌ها صدمه بزنند. شايد طبيعت اين سرزمين‌ها، با زمستان‌هاي سرد و طولاني و وجود جنگل‌هاي فراوان، حضور چنين موجوداتي را نيز در دوران گذشته، بيشتر تقويت مي‌کرده است.

با چنين پيش‌زمينه‌اي بايد گفت که مردم هميشه در فکر مبارزه با اين موجودات بوده‌اند. به ويژه در دوران عيد پاک که شيطان، تمام جادوگران خود را در محلي به نام “Blakulla”، جمع مي‌کرد و تا صبح روز عيد پاک با انان به جشن و پايکوبي مي‌پرداخت. اين محل در جايي بسيار دور، شايد در دورترين تپه‌اي که در ميان مه ديده مي‌شده، قرار داشته است.

ترس از جادو و جادوگران در خلال سال‌هاي ١٦٦٨ تا ١٦٧٦ در برخي از مناطق سوئد، به صورت يک بيماري همه‌گير گسترش يافته بود تا ان‌جا که اگر فردي، کوچک ترين سوء گمان به کسي داشت بايد گزارش مي‌داد. در همين رابطه، صد البته شايعه‌ها و خيال‌پردازي‌ها در مورد کارهاي اين جادوگران نيز بيشتر و بيشتر مي‌شد. بد نيست گفته شود که در همان زمان، بيش از ٣٠٠ نفر که مظنون به جادوگري بودند، به مرگ محکوم شدند. عده‌اي را گردن زدند و شماري را نيز در اتش انداختند.

براي مردم روز چهارشنبه‌ای که جادوگران به محل جشن‌، مي‌رفتند تاشيطان را ملاقات کنند و به شادماني بگذرانند، لحظات خطرناکي به شمار مي‌امد. به باور مردم، انها مي‌توانستند هرگونه اسيبي را به رهگذران و مسافران وارد اورند. مردم هميشه گوش به زنگ بودند که خود را از اسيب انها در امان بدارند. به اين منظور بر روي همه درها و وسايل خود، علامت صليب را مي‌چسباندند يا نقاشي مي‌کردند و مهم‌تر از همه ان‌که وسايل ضروري خود را در کنار تخت خويش قرار مي‌دادند.



رنگ زرد، رنگ مخصوص عيد پاک

رنگ مخصوص عيد کريسمس، رنگ قرمز است و رنگ ويژه عيد پاک، رنگ زرد. انتخاب رنگ زرد براي عيد پاک، با رنگ زرد گل نرگس است که در اين فصل به فراواني مي‌رويد و ان را به سوئدي Paskliljor مي‌گويند. از طرف ديگر، بايد گفت که رنگ زرد، رنگ خورشيد هم هست که در اغاز فصل بهار، براي رويش گياهان و زندگي دوباره طبيعت، اهميت حياتي دارد. گذشته از اين دو مورد، بايد گفت که تخم مرغ نيز که جزو جدايي ناپذير مراسم عيد پاک است، زرده ان به رنگ زرد و نماد زندگي و زايش است. حتي انتخاب جوجه‌ها که زرد رنگ هستند، باز براي تقويت انديشه مورد نظر از جايگاه قابل تاملي برخوردار است.



تخم مرغ درِِعيد پاک

گفتيم که وجود تخم‌مرغ در عيد پاک از ضرورت‌هاي برگزاري اين سنت است. جز اين، تمام وسايلي که بر روي ميز چيده مي‌شود و در مغازه‌ها به فروش مي‌رسد در همين رابطه هست. از جمله مجسمه‌هاي مرغ، خروس، جوجه و تخم مرغ. در سوئد از زمان‌هاي بسيار دور، تخم مرغ، نماد و سمبل زندگي و ادامه نسل‌هاي انساني بوده‌است. همچنان که در فرهنگ ما نيز اين باور وجود دارد و تخم مرغ رنگين از اجزاء سفره هفت‌سين در مراسم نوروزي ماست.

اندیشه پویا و زندگی بخش در این موضوع ان است که شکل بیرونی تخم‌مرغ، ظاهری سرد و بی‌جان دارد اما همین ظاهر بی‌جان، ناگهان ترک برمی‌دارد، می‌شکند و موجودی زنده و لطیف و سرشار از زندگی، از درون پوسته ان بیرون می‌اید. خود این مسئله و شباهت فراوان ان به انچه که در عید پاک روی می‌دهد، یعنی پیروزی زندگی بر مرگ، ظهور عیسی مسیح و زندگی دوباره طبیعت با اغاز فصل بهار و گرما، پیوند محکمی را با فلسفه وجودی تخم‌مرغ و استفاده از ان ایجاد می‌کند.

علاوه ‌بر ان، تخم‌مرغ بازی در شکل‌های گوناگون ان، از بازی‌های رایج در دوران عید پاک بوده و هست. همچنین تخم‌مرغ بازي در روز سیزده ‌نوروز، این شباهت‌ها را در برگزاری ایین‌های بهاری در سراسر جهان بیشتر می‌کند. از غذاهای ویژه روزهای عید پاک، می‌توان از گوشت گوسفند یا برّه، تخم‌مرغ اب‌پز، کوکو، ماهی و نیمرو نیز نام برد.

هیچ نظری موجود نیست:

با کلیک روی دکمه جستجو به پورتال فروشگاهی وارد شده و از صدها هزار کالای موجود در این فروشگاه دیدن فرمایید